پس از حذف احمدی نژاد از معادلات انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، و با توجه به کمرنگ شدن شانس پیروزی قالیباف پس از افشای اسناد واگذاری املاک نجومی با تخفیف های مختلف و نوع برخورد او با اصحاب رسانه که بازخورد گسترده ای در جامعه داشت، تعدادی از کارشناسان سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب حسن روحانی را برنده ی حتمی رقابت 96 پنداشتند و از همین حالا شروع به رایزنی سنگین و گسترده برای سهم بیشتر گرفتن از کابینه ی آتی او کرده اند.

استراتژی بازنده ها

اما در این میان هستند بازیگران اصولگرایی که نمی توانند بنشینند و به همین راحتی پیروزی شیخ اعتدال گرا را ببینند،آن هم یک پیروزی بی دردسر در زمینی بی رقیب! این دست از کنشگران عرصه اصولگرایی در پی آنند، حال که با توجه به جمیع شرایط دستشان از رسیدن به کلید پاستور کوتاه شده است، با هر تاکتیک موجود و حداقلی از پیروزی قاطع و کم هزینه اعتدالیون با پرچم داری روحانی جلوگیری کنند.یکی از تاکتیک ها برای رسیدن به این هدف،پایین آوردن میزان مشارکت عمومی است.

یکی از نتایج کنار رفتن احمدی نژاد از دور رقابت ها، شکستن جو دوگانه ای است که در شرف شکل گیری بود. جوی که به مراتب می توانست تبعات مثبت تری برای حسن روحانی داشته باشد.حضور احمدی نژاد، همانند فضایی که حضور سعید جلیلی در انتخابات 92 برای اصلاح طلبان و اعتدالیون ایجاد کرد و یا شرایطی که ادعای انگلیسی بودن لیست کاندیداهای خبرگان اصلاح طلبان برای پیروزی قاطع آن لیست در تهران فراهم کرد، زمینه را برای به میان کشیدن مجدد طیف خاکستری جامعه فراهم می کرد. قشری که از هراس بازگشت احمدی نژاد به قدرت، تنها به صورتی سلبی و نه از سر دلبستگی و وابستگی فکری و سیاسی به روحانی، رایشان را به سبد او می ریختند.

مصاحبه روز گذشته محمدرضا باهنر با یکی از جراید اصلاح طلب و تاکیدش بر احتمال شکست روحانی با توجه به ریزش آرای او در انتخابات پیش رو، نشانه ای بود بر آن که تئوریسین های اصولگرا با تغییر شرایط صحنه،به دنبال بازی جدیدی هستند.

باهنر با ذکر این نکته که حتی احتمال شکست روحانی هم وجود دارد، یکی از مولفه های لازم برای این شکست را همین پایین آمدن میزان مشارکت می داند و ریزش رای روحانی به زیر 52% سال 92 را برای منطق خود شاهد می آورد. شاید او درست استدلال می کند، زیرا اگر اصلاح طلبان و اعتدالیون از این خطر بالقوه غافل شوند، با توجه به شکستن فضای دو قطبی که آن ها طی سالیان اخیر با روش سلبی از سبد حامیانش رای به دامن خود می ریختند،این احتمال چندان محال به نظر نمی رسد. اگر قرار به کاهش حضور مردمی باشد، این کاهش قطعا از سبد رای اصلاح طلبان و حامیان گفتمان شیخ حسن روحانی خواهد بود و در صورت دومرحله ای شدن انتخابات دوازدهم  ریاست جمهوری، دیگر کسی نمی تواند با قاطعیت از برد روحانی سخن به میان آورد.

انشقاق شدیدتر راست ها، شانس بیشتر روحانی

یکی دیگر از اظهار نظرهای مهم و تعیین کننده در جبهه اصولگرایان طی هفته پیش، گفته های سخنگوی جامعه روحانیت مبارز پیرامون انتخابات شواری شهر تهران و گفتگو با مصباح یزدی بود. مصباحی مقدم در نشست خبری که در ساختمان جامعه روحانیت مبارز برگزار میشد، با سخنانی که که بوی تسلیم شدن در برابر روحانی را می داد، از اهمیت انتخابات آینده شورای شهر تهران و میزان اهمیت بالایش برای تشکل متبوعش گفت. تعبیری که از سخنان او برداشت می شد، حتمی بودن برد رییس جمهور کنونی در انتخابات ریاست جمهوری بود. آنان گویی با این پیش فرض، تمرکز خود را برای به دست آوردن حداکثری کرسی های بهشت گزارده اند.از طرف دیگر او طی مصاحبه ای از عدم گفتگو با مصباح یزدی از صاحب نفوذهای طیف رادیکال راستگرایان سخن گفت تا حتی بعد از کنار رفتن احمدی نژاد هم، نه تنها اختلافات و وجه افتراق های جبهه اصولگرایان کم نشود، بلکه شاهد بروز علنی تر این گسل ها نیز باشیم.

ضرغامی، قالیباف، فتاح، عباسی، جلیلی، بادامچیان، الهام، نادران و چند نام ریز و درشت دیگر که از دل بزرگان سیاسی و رایزنی‌های محرمانه و غیرمحرمانه بخشهای سنتی و معتدل و رادیکال اصولگرایان به میان آمده است، نشان از باقی ماندن اختلاف های اساسی و بنیادین در این جبهه دارد.

اختلاف هایی که نتیجه اش حضور این جناح سیاسی با چند کاندیدا و در نهایت ریز شدن آرای آنها است.اتفاقی که می تواند که خطرهای احتمالی پیش روی روحانی برای ریاست جمهوری مجدد او را خنثی کند.

 

روزهای سرنوشت ساز،تصمیم بزرگان جدا افتاده

باید دید، با پشت سرگذاشتن روزهای منتهی به اردیبهشت 96، تصمیم نهایی بزرگان و ریش سفیدان  جناح راست چه خواهد بود. آیا با توجه به نداشتن کاندیدای کاریزماتیک و پایه رای داری به سمت معرفی کاندیداهای قربانی و صحنه پرکن خواهند رفت و دل در گروی پیروزی و فتح شهرداری ها خواهند بست و یا با معرفی حداقل کاندیداها و نامزدهای احتمالی که برای هدفی دورتر خود را در معرض رای مردمی قرار خواهند داد و گفتمانشان را به عرصه عمومی ارائه خواهند کرد،به دنبال پی ریزی دستیابی به هدفی بلند مدت تر خواهند رفت.

اگر روحانی و رئوس تصمیم گیری اعتدالیون و اصلاح طلبان از همینک با غروری خانمان سوز خود را برنده ی نهایی رقابت 96 بدانند و هیچ تلاش و حرکت خاصی را برای اقناع  ایجابی جامعه آماری حامیانشان برای حضور پای صندوق ها،نکنند،باید منتظر وقوع حوادثی تلخ و دردناک برای خود باشند که در حافظه تاریخی کشور و جهانیان ثبت خواهد شد.