امروزه در کنار کارتن‌، خیابان و پشت بام‌خوابی، پدیده اتوبوس خوابی نیز به تازگی زیرپوست شهر خودنمایی کرده است، موضوعی که انعکاس تصاویری از آن، تکدر خاطر شهروندان را به دنبال داشت.

به گزارش مرور نیوز، بیش از 100 روز از انتصاب علیرضا زاکانی شهردار تهران می‌گذرد، شهرداری که با کش‌و‌قوس‌های بسیار از بهارستان با هدف شعار"کلانشهر تهران، الگوی جهان اسلام" به بهشت آمد.

تغییر چهره شهر با رویکرد سر و سامان دادن به آسیب‌های اجتماعی یکی از مهمترین برنامه‌های او برای ایجاد تحول در شهر به شمار می‌رود، همچنین شهرداری بر حسب وظایف ذاتی و ماهوی خود، مدیریت و کنترل گروه آسیب دیدگان خیابانی، کودکان کار، متکدیان و... را نیز برعهده دارد.

در این میان اگرچه گرم‌خانه‌ها و سامان‌سراها از سوی شهرداری به افراد آسیب‌دیده اجتماعی، خدمات می‌دهند اما باید گفت پدیده آسیب‌های اجتماعی یک چرخه است که کنترل و مدیریت آن نیاز به همراهی و همکاری ارگان‌های مختلف نظام دارد.

امروزه در کنار کارتن‌، خیابان و پشت بام‌خوابی، پدیده اتوبوس خوابی نیز به تازگی زیرپوست شهر خودنمایی کرده است؛ موضوعی که انعکاس تصاویری از آن، تکدر خاطر شهروندان را به دنبال داشت.

اگرچه این اتفاق تلخ و ناراحت کننده است اما مشاهده این قشر از جامعه در کف خیابان و در سوز سخت زمستان به مراتب تلخ تر و ناراحت کننده تر است.

بعد از انتشار این خبر، در وهله اول انگشت اتهام به سمت زاکانی متولی شهرداری تهران نشانه رفت که به واقع صندلی های اتوبوس زیبنده مردمان این سرزمین نیست و انتخاب آن به عنوان جای خواب، برای قشری که سهم‌شان فقر و تنگدستی شده، نمی تواند گزینه مناسبی باشد.

اما گاهی شاید دیدن نیمه پر لیوان نیز خالی از لطف نباشد که علیرضا زاکانی شهردار تهران به نوبه خود و به هر شکل وارد عمل شد تا شب های تاریک و سرد این گروه آسیب دیده، بیش از این سخت‌تر نباشد. اما آیا این سوال را از خود پرسیده‌ایم که سازمان‌های متولی دیگر اعم از سازمان بهزیستی یا بنیاد مستضعفان تا چه اندازه تلاش کردند بخشی از این مشکلات را رفع کنند و هرچند مقطعی، به دنبال راهکاری برای کاهش درد این قشر آسیب پذیر باشد؟

آیا فقط سهم سازمان بهزیستی به عنوان یک ارگان ذی‌ربط، مسئول صدور مجوز گرم‌خانه‌ها و سامان‌سراهاست؟ آیا مسئولیتی دیگری را نسبت به این قشر عهده‌دار نیست؟

بدون‌شک پاسخ این سوالات آن است که به جز شهرداری تهران، نهادهای دیگر نیز مسئول بوده و باید پای کار بیایند و چه بسا ورود آنها می‌تواند به شکل بهتری به رفع چنین معضلاتی کمک کند.

قطعا شهردار تهران از چنین هجمه‌هایی برای رسانه‌ای شدن اتوبوس خوابی، آگاه بوده اما بی انصافی است اگر نگوییم که این بار زاکانی، تمام هجمه‌ها را به جان خریده، صرفا برای آنکه بتواند هرچند اندک، مُسکنی برای آلام  این قشر آسیب‌پذیر جامعه باشد.

هدف از این نگارش، دفاع از بروز آسیب‌های اجتماعی نیست که قطعا ریشه‌کن شدن این معضلات باید به طور جدی در دستور کار متولیان امر قرار گیرد، اما از سویی نباید از این نکته غافل ماند که گاهی تکسین دردی هرچند مقطعی، بهتر از بی‌توجهی کامل و رها کردن آن است، شاید اگر از این منظر به اقدام زاکانی شهردار تهران نگریسته شود راحت‌تر بتوان راه حل بهتری برای رهایی از آن یافت که البته نباید در هیاهوی نقد و انتقادات، نقش نهادهای مربوطه را نیز از یاد برد.

در طرحی که اخیرا با عنوان دهکده معتادان برای جمع‌آوری و باز‌آوری این افراد از سوی معاونت اجتماعی شهرداری تهران مطرح شده قرار است افراد پس از شناسایی، جمع‌آوری شوند و بعد از بهبودی و البته تحت نظارت، حرفه‌ای را آموزش ببیند و به جامعه بازگردانده شوند.

اما تحول بزرگ نیازمند هماهنگی و همکاری تمام نهادها و ارگان های مربوطه از جمله نیروی انتظامی، مدیریت شهری و وزارت کار است و تا نهادهای حمایتی با تقسیم کار مشخص، با یکدیگر وحدت نداشته باشند چرخه آسیب‌های اجتماعی ادامه خواهد داشت.