در پی شکستهای پی درپی سیاستهای آل سعود در منطقه، درخواست قطع رابطه اسد با ایران در ازای دریافت کمک از ریاض را میتوان آخرین تیر این کشور در تحولات خاورمیانه و به نوعی بالا بردن پرچم سفید در جنگهای جاری دانست.
به گزارش خبرنگار سیاسی مرور نیوز، تحولات خاورمیانه در دو سال گذشته بسیار پیچیده و در هم تنیده شده است. مهمترین دلیل این مساله را باید اضافه شدن بازیگران تأثیرگذاری دانست که تا پیش از این به علل مختلف در معادلات منطقه دخالت آشکاری نداشتند. در سال 2003 و زمانی که عراق میدان آزمایش تجهیزات جنگی آمریکا شد، کشورهایی مانند روسیه، عربستان، ترکیه و ایران صرفاً با جهتگیریهای سیاسی به این رویداد واکنش نشان دادند. اما با تداوم وضعیت ناآرامی و افزایش حوزه مداخلات واشنگتن و متحدان غربی و عبریاش در خاورمیانه، این بازیگران نیز بسته به رویکردهای خود وارد میدان شدند.
در این راستا عربستان به امید کسب امتیازاتی از میانه بیثباتیهای منطقه، با سیاستهای رژیم صهیونیستی و آمریکا همسو شد؛ تا جایی که نقش اصلی را در تغذیه گروههای معاند و تروریست بر عهده گرفت. در همین رابطه قطر و ترکیه نیز با آل سعود همراه شدند بلکه بتوانند در بحبوحه تغییر مرزها و نظامهای سیاسی خاورمیانه، نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را توسعه دهند. در واقع کشورهای مذکور که در دام سیاستهای واشنگتن و تل آویو افتادند، وضعیت آشفته این حوزه جغرافیایی رو بیش از پیش به هم ریختند.
در مقابل دولت ایران با همراهی حزب الله برای جلوگیری از تحقق نقشههای اسرائیل در خاورمیانه، از پایداری بشار اسد در سوریه و دولت مرکزی عراق حمایت کردند. روسیه دیرتر از سایر کشورها از در پشتیبانی از دولت قانونی دمشق برآمد تا به نوعی مانع ترک تازی های آمریکا و دوستانش در خاورمیانه باشد.
در ابتدای امر جبهه غرب گمان میبرد که میتواند همان طور که به سرعت باعث تغییر نظام سیاسی کشورهای شمال آفریقا مانند لیبی، سودان و مصر شده است، وضعیت سوریه را به نفع خود فیصله دهد. بر اساس این پیش فرض، ریاض نیز در یک اشتباه محاسباتی بزرگ وارد جنگ با کشور کوچک و ضعیف یمن شد. جنگ نامتقارن علیه صنعا برای به قدرت بازگرداندن منصور الهادی مهره سوخته اما مورد نظر آل سعود بود. وضعیت جنگ روی کاغذ به نفع عربستان بود اما در صحنههای میدانی شرایط به شکلی متفاوت رقم خورد.
سعودی خیال خود را به جنگندههای بمب افکن آمریکایی، مستشاران صهیونیستی و اطلاعاتی که توسط رادارهای ایالاتمتحده به دستشان می رسد، خوش کرده بودند. اما آنها در این برنامه ریزی مهمترین عنصر که همان اراده و ایمان مردم یمن و انصار الله بود را در نظر نگرفته بودند. از این رو نبردی که قرار بود در عرض کمتر از یک ماه پایان پذیرد، بیش از یک سال و نیم به طول انجامید.
طولانی شدن جنگ در یمن علاوه بر آنکه هزینه مادی بسیاری را بر عربستان تحمیل میکرد، جایگاه این کشور را در میان متحدانی که به زور پترودلار گرد خود آورده بود، تنزل میداد. افزایش شمار تلفات نظامیان اماراتی و عربستانی از یک سو، و ناتوانی ریاض به عنوان چهارمین دارنده بودجه نظامی در دنیا و اولین وارد کننده تسلیحات در منطقه در شکست حوثی ها ضربه سهمگینی بر خاندان آل سعود وارد کرد، تا جایی که مقامات این کشور در ارزیابیهای خود کمتر به کسری 81 میلیارد دلاری کشورشان توجه نشان میدادند تا بهبود حیثیتشان در محیط بینالملل.
در این اوضاع عربستان به فکر فرافکنی افتاد تا شاید افکار عمومی داخلی را بتواند دوباره در دست بگیرد. از این رو شاهد بودیم که در یک سال گذشته میزان خصومت ریاض علیه تهران به یکباره افزایش یافت و تا قطع روابط دیپلماتیک و ممانعت از حضور زائران ایرانی در مراسم حج پیش رفت. در همین میان نیروهای مدافع حرم و مستشاری ایران در عراق و سوریه که به درخواست دول مرکزی بغداد و دمشق در میدانها حضور یافته بودند، موفق شدند جبهههای تحت فرمانشان را به پیروزیهای چشمگیری به رسانند. این موضوع برای عربستانیها گران میآمد. به همین دلیل رسانههای تبلیغاتی ریاض شروع به انتشار اخباری کردند تا در میان مردم خاورمیانه جا بیندازند که ایران در پشت پرده حمایت از حوثی ها با ارسال سلاح است.
اما مساله مورد تامل این بود که سیاستهای مذکور تاکنون به نتیجه نرسیده است و حتی تا جایی پیش رفته که سعودیهای امیدوارند بتوانند از طریق مذاکره جنگ یمن را به پایان دهند و در سوریه نیز با بشار اسد به توافق دست یابند. انتشار سخنان اخیر بشار اسد در رسانههای جهان که اعلام کرده است «عربستان از او خواسته که در ازای کمکهای این کشور تمام روابطش را با ایران قطع کند.» ضربه مهلکی بر آبرو سیاسی و ساختار متحجر آل سعود وارد کرد. در واقع این درخواست ریاض از اسد را میتوان آخرین تیر در چنته سعودی دانست که میخواهند خود را از باتلاق جنگهای خاورمیانه بیرون بکشند.
ترکیه که چندین سال با پیروی از منویات آمریکا در این دام افتاده بود از فضای پیش آمده کودتای نافرجام ارتش در داخل، استفاده کرد و رویکرد خود را تغییر داد. اما این اقبال برای نظام بسته و دیکتاتوری ریاض وجود ندارد و شاهزادگان سعودی مجبور شدهاند دست یاری به سوی شخصی دراز کنند، بیش از پنج سال است تلاش دارند او را از قدرت محو کنند و در این راه قسمت اعظم ساختارهای کشورش را نابود کردند.
بر این اساس باید پیشنهاد عاجزانه عربستان را پیروزی محور مقاومت در منطقه دانست و این نویدی برای مردم یمن نیز است که به زودی آل سعود در برابر آنها هم پرچم سفید خود را بالا خواهد برد.