پسر جوان که حدود سه سال قبل پدرش را پس از ازدواج دوم به قتل رسانده و از شهرستان گریخته بود، با ردیابی‌های پلیسی در یکی از محله‌های تهران دستگیر شد.

به گزارش مرورنیوز، رسیدگی به این پرونده از سه سال قبل و به دنبال اعلام قتل مرد میانسالی در خانه‌اش به پلیس آغاز شد. تیم بررسی صحنه جرم با حضور در محل حادثه- خانه‌ای در یکی از شهرستان‌های استان مرکزی- با جسد خونین مرد میانسال در آشپزخانه روبه‌رو شدند.

همسر این مرد که موضوع را به پلیس گزارش کرده بود در تحقیقات گفت: «من زن دوم شوهرم هستم. او زن و بچه داشت و مدعی بود که از زندگی‌اش راضی نیست به همین خاطر با هم ازدواج کردیم. امروز پسرش ایمان که به دیدن شوهرم آمده بود به طبقه دوم خانه رفت تا با پدرش صحبت کند. دقایقی بعد صدای جر و بحث آنها را شنیدم اما مداخله نکردم. لحظاتی بعد، زمانی که دیگر صدایی نشنیدم خودم را به طبقه دوم رساندم که درکمال تعجب با جسد همسرم مواجه شدم. ایمان هم بعد از قتل متواری شد.»

با توجه به این اظهارات، دستور بازداشت ایمان صادر شد اما پسر جوان از شهرگریخته و به محل نامعلومی رفته بود. با گذشت حدود سه سال از این جنایت در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم فراری ادامه داشت، کارآگاهان جنایی استان مرکزی رد ایمان را در تهران زدند و برای دستگیری‌اش راهی تهران شده و شامگاه شنبه متهم را به دام انداختند.

متهم به قتل صبح دیروز در مقابل بازپرس مدیر روستا ایستاد و به تشریح جزئیات قتل پدرش پرداخت:« چند سال قبل با دخالت‌های مادربزرگم؛ پدرم دوباره ازدواج کرد. این درحالی بود که مادرم با تمام کم و کاستی‌های زندگی پدرم ساخته بود. بعد از آمدن همسر جدید؛ پدرم با رفتاری بسیار بد، مادرم را از خانه بیرون کرد. من که از این وضعیت بشدت ناراحت وعصبانی بودم روز حادثه به سراغ پدرم رفتم تا از او بخواهم که اجازه دهد مادرم به سر زندگی‌اش برگردد. اما باهم جر و بحث‌مان شد و پدرم چاقویی را از داخل آشپزخانه برداشت و به سمت من حمله کرد. چاقو به دستم خورد و من که اوضاع را مناسب ندیدم به سمت در خروجی رفتم. او به خیال اینکه من فرار کرده‌ام چاقو را روی سینک آشپزخانه گذاشت. من با دیدن برق چاقو ناگهان به طرف آن رفته و چاقو را برداشتم و ضربه‌ای به قلب پدرم زدم. چون می‌دانستم پدرم مرده و به اتهام قتل بازداشت می‌شوم به تهران آمدم و زندگی مخفیانه‌ای آغاز کردم تا اینکه دستگیر شدم. البته از قتل پدرم بشدت پشیمانم و دراین مدت همواره عذاب وجدان داشتم.»

از آنجا که جنایت در شهر دیگری رخ داده بود، به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران متهم جوان به استان مرکزی منتقل شد تا تحت بازجویی‌های تکمیلی قرار گیرد.