سرویس بین الملل – بسیاری از دولت های غربی از جمله فرانسه به کمک برخی کشورهای وابسته منطقه و در راس آنها عربستان با بحران آفرینی و براه انداختن جنگ داخلی در سوریه با هدف سرنگونی نظام مشروع بشار اسد، مردم و دولت این کشور را طی سال های اخیر با چالش های فراوانی رو به رو کرده اند.

به گزارش خبرنگار سرویس بین الملل مرور نیوز، هر چند الیزه همواره عنوان می کند که خواستار حل مسالمت آمیز بحران در سوریه است ولی این خواسته خود را با پافشاری کامل منوط به برکنار بشار اسد رئیس جمهور مشروع و منتخب سوریه می داند که این گواه دخالت آشکار فرانسه در امور داخلی سوریه دارد. 

لندن و پاریس در ادامه رقابت با آمریکا، کنترل خاورمیانه و دستیابی به اهداف منطقه‌‌‌‌‌‌ای، تلاش‌‌‌‌‌‌های بسیاری را پس از شروع بحران در سوریه صورت داده‌‌‌‌‌‌اند. متحدین اروپایی دولت آمریکا، بسیار علاقه‌مند بودند تا وضعیت صحنه در سوریه را تغییر دهند؛ به‌طوری‌که بتوانند سوریه را ذیل عنوان «فصل هفتم منشور سازمان ملل» تعریف کرده و از این طریق، مقدمات مداخله‌ی نظامی مورد تأیید سازمان ملل در سوریه را فراهم کنند.

به گفته کارشناسان امور فرانسه، حضور این کشور در سوریه ریشه‌ای تاریخی داشته و به قرن هجدهم، یعنی زمانی که ناپلئون، مصر را به تصرف درآورد که متعاقب آن سوریه نیز به اشغال فرانسه درآمد، بازمی‌‌‌‌‌‌گردد. با استقلال نسبی مصر، سوریه به عثمانی واگذار شد، اما در سال 1920، متفقین سوریه را به تصرف درآوردند و پس از آن، سوریه و لبنان تحت قیمومت فرانسه قرار گرفت. پس از سقوط فرانسه در جنگ دوم جهانی توسط آلمان، سوریه تحت قیمومت فرانسه‌ آزاد یا دولت ویشی قرار گرفت تا اینکه بالاخره در 16 سپتامبر 1941 جمهوری سوریه اعلام استقلال کرد.

رویکرد الیزه به تحولات سوریه را می توان اینگونه مورد اشاره قرار داد: سابقه‌ تاریخی که فرانسه به‌واسطه‌ قیمومت در شامات کسب کرده است.  فرانسه از طریق سوریه به دنبال تأثیرگذاری بر تحولات خاورمیانه است و به‌نوعی شامات منطقه‌ نفوذش محسوب می‌شود.

شامات بازار مصرفی خوبی برای کالاها و محصولات نظامی و غیرنظامی فرانسوی است که در جریان بحران‌های بیکاری و مالی در اتحادیه‌ اروپا، قطعاً حفظ این بازار برای تعادل مالی فرانسه، یکی از مهم‌‌‌‌‌‌ترین امور است.

دولت فرانسه در اتحادیه‌ اروپا، خواستار این بوده که به نسبت کشورهای دیگر، وجهه‌ تأثیرگذارتری را در مسائل بین‌المللی داشته باشد. زمانی که احزاب راست‌‌‌‌‌‌گرا، قدرت را در دست دارند، این نقش پررنگ‌تر شده و وجهه‌ رادیکال‌‌‌‌‌‌تری به خود می‌گیرد و در زمان احزاب چپ، دیالوگ‌ها و عملکردهای ملایم‌تری در محیط بین‌المللی به‌واسطه‌ نوع نگاه و ایدئولوژی به نمایش گذاشته می‌شود. اما در واقع چه چپ‌های میانه و چه راست‌های رادیکال، هر دو از یک سیاست خارجی واحد پیروی می‌کنند؛ سیاست خارجی‌ای که منافع ملی فرانسه، چراغ راهنمای آن است

عامل آخر را می‌‌‌‌‌‌توان در چهارچوب بین‌المللی جست‌وجو کرد؛ عاملی که شاید به‌نوعی فصل مشترک کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا و از طرفی آمریکا است: تضعیف جبهه مقاومت، یعنی تضعیف حزب‌الله لبنان و به تبع آن، جمهوری اسلامی ایران. براساس مقاله‌ شبکه رادیویی « ار اف ای »، بازی سوریه دومینوی سه رأس مثلث است: مثلث سوریه، حزب‌الله و ایران که به گفته‌ی نویسنده، اگر یک سر مثلث از دست برود، شاهراه ارتباطی ایران با حزب‌الله قطع شده و این دو قدرت خود را در منطقه از دست می‌دهند. 

فرانسه از آغاز بحران سوریه، یکی از بازیگران کلیدی این بحران محسوب شده و به سبب منافعی که در بالا به آن اشاره شد، به مداخله در تحولات سوریه پرداخت. این کشور، کمک‌ها و حمایت‌های سیاسی و مالی خود را از شورشیان و تروریست‌های سوری آغاز کرد و حتی پیشنهاد تسلیح آن‌ها را مطرح نمود. به‌طوری‌که در حال حاضر، از حامیان اصلی تروریسم و مخالفان دولت سوریه به حساب می‌آید.

فرانسه پیشگام و مبتکر گروه «دوستان سوریه» بود. گروهی از دولت‌ها که حامی مخالفین سوری بودند. هدف این گروه آماده‌سازی مخالفین سوری با کمک‌های نظامی و مالی برای مبارزه با دولت اسد بود.

فرانسه نخستین کشوری بود که ائتلاف نیروهای مخالف سوری را به‌عنوان تنها نماینده‌ مشروع مردم سوریه برسمیت شناخت. 

 با روی کار آمدن فرانسوا اولاند از حزب سوسیالیست در ماه مه 2012، هیچ تغییری در سیاست فرانسه نسبت به سوریه ایجاد نشد. اولاند از هنگام روی کار آمدن، رویکردی تهاجمی در عرصه‌ی سیاست خارجی در پیش گرفت که پشتیبانی آشکار و مستقیم از تروریست‌‌‌‌‌‌های مسلح در سوریه، از مظاهر عمده‌ آن است. به دلیل ناکامی‌‌‌‌‌‌های اولاند در عرصه‌ی اقتصادی و نیز افشای فساد مالی یکی از وزرای وی، اولاند با کاهش فزاینده‌ی محبوبیت روبه‌رو شد و به همین دلیل، وی تلاش کرد تا با اتخاذ موضع شدیدتری درباره‌ی مسائل سیاست خارجی، از جمله بحران سوریه و موضوع هسته‌ای ایران، محبوبیت ازدست‌رفته‌‌‌‌‌‌اش را احیا کند.

در ژوئیه 2012، فرانسه میزبان یک کنفرانس بین‌المللی برای جمع‌آوری کمک به شورشیان شد و گروه‌های مخالف را تشویق به ایجاد جبهه‌‌ای واحد برای مبارزه با اسد کرد.

 در این زمینه، لوران فابیوس، وزیر امور خارجه‌ی فرانسه، از توافق پاریس و لندن برای مسلح کردن مخالفان دولت سوریه خبر داد. فابیوس تأکید کرد با این توافق، فرانسه و انگلیس برای مسلح کردن مخالفان دولت سوریه به‌طور مستقل از کشورهای عضو اتحادیه‌ اروپا اقدام می‌کنند. فابیوس پیش‌تر تأکید کرده بود تنها با برداشته شدن ممنوعیت‌‌‌‌‌‌های ایجادشده برای ارسال سلاح به مخالفان مسلح دولت سوریه، می‌‌‌‌‌‌توان به بحران سوریه پایان داد. وی ادعا کرد که «روسیه و ایران تجهیزات نظامی دولت بشار اسد را تأمین می‌کنند و مخالفان در این شرایط، قادر به دفاع از خود نیستند.» فرانسه و انگلیس از دیگر کشورهای اروپایی خواستند که ممنوعیت ارسال تجهیزات نظامی به سوریه را لغو کنند تا بدین ترتیب، مخالفان سوریه بتوانند از خود دفاع کنند. 

در 21 اوت 2013، فرانسه به همراه بریتانیا و آمریکا، خواستار اقدام نظامی تنبیهی علیه حکومت بشار اسد شدند. فرانسه اعلام کرد آمادگی کامل دارد تا در حملات موشکی و هوایی علیه سوریه مشارکت داشته باشد و وزیر دفاع فرانسه، از آمادگی نیروهای مسلح فرانسه برای اقدام نظامی و استقرار یک ناو ضدهوایی در شرق مدیترانه خبر داد. اما اقدام نظامی به‌دنبال رأی پارلمان انگلیس علیه مداخله‌ نظامی در سوریه، که بازتاب افکار عمومی بود، با مشکلات جدی روبه‌رو شد. در این زمان، فرانسه اعلام کرد آماده است در کنار آمریکا، نیروهای مسلح خود را وارد عملیات نظامی در سوریه سازد.

 اما سیاست‌های این کشور در سوریه نه تنها موجب منزوی شدن دولت اسد و سقوط آن نشد، بلکه این دولت روزبه‌روز قوی‌تر شد. رسانه‌ها و کارشناسان فرانسوی هم سیاست‌های مقامات فرانسه را در سوریه در زمینه‌ حمایت مالی و نظامی از تروریست‌ها و شورشیان محکوم به شکست تحلیل کردند. به اعتقاد کارشناسان فرانسوی، سیاست مقامات فرانسوی در سوریه غیرواقع‌بینانه بوده و در نهایت به انزوای فرانسه در ساختار بین‌المللی منجر خواهد شد. لازم به ذکر است که حدود 68 درصد مردم فرانسه با هرگونه مداخله‌ی نظامی فرانسه در سوریه مخالف‌اند

 از نظر کریستین بیر، خبرنگار فرانسوی، انگلیسی‌‌‌‌‌‌ها مهم‌‌‌‌‌‌ترین کشور اروپایی در حمایت مالی و تسلیحاتی از مخالفان نظام سوریه هستند و از آمریکا نیز پیشی گرفته‌‌‌‌‌‌اند و این کشور را وادار می‌‌‌‌‌‌کنند که حمایت خود را از مخالفان دمشق بیشتر کند.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان امور بین الملل ، فرانسه به دنبال حفظ منافع خود در منطقه و سوریه است و برای رسیدن به این اهداف کشتار و به خاک وخون کشاندن مردم این کشور نیز نمی تواند مانعی برای الیزه باشد. 

فرانسه به عنوان یکی از قدرت‌های بزرگ اتحادیه اروپا و کشوری که همچنان مایل است به رغم افول قدرت ملی‌اش در معادلات بین‌المللی نقش داشته باشد، در سال‌های اخیر در مداخلات نظامی متعددی به ویژه در مناطقی که آنها را در زمره حوزه نفوذ خود می‌داند، شرکت کرده است. اعلام آمادگی فرانسه برای مداخله نظامی در سوریه نیز در راستای سیاست‌های این کشور صورت گرفته است. فرانسه در پی آن است که با تغییر رژیم در سوریه با توجه به اصطکاک منافعی که با ایران در منطقه و به ویژه در لبنان دارد، به تحکیم نفوذ خود در این منطقه بپردازد و در این مسیر به همکاری بیشتر با عربستان و سایر شیخ‌نشین‌های منطقه خلیج‌فارس روی آورده است.
هرچند که با توجه به حضور نیروهای افراطی و سلفی‌ها در میان مخالفان دولت بشار اسد، قدرت گرفتن آنها و نقش‌آفرینی‌شان در آینده سوریه می‌تواند پیامدهای منفی برای فرانسه در سطح بین‌المللی و نیز در حوزه امنیت داخلی آن کشور، به ویژه با توجه به حضور جمعیت قابل توجه مسلمان در این کشور و تأثیرپذیری آنان از جنبش‌های افراطی مسلمان، داشته باشد. از این رو، فرانسه با حمایت بی‌قید و شرط از نیروهای مخالف دولت سوریه گام در مسیر پرمخاطره‌ای برداشته است.