زن جوان بعد از قتل، خود را به پلیس معرفی کرد. وقتی رو به روی افسر نگهبان نشست، به قتل دو کودکش اعتراف کرد و گفت: بعد از طلاق، شوهرم بچه‌ها را قبول نکرد و حضانت آنها با من بود. آنها بی‌تابی می‌کردند و سراغ پدرشان را می‌گرفتند. هر روز هم یک چیز جدید می‌خواستند. توان برآوردن توقعات آنها را نداشتم.

به گزارش مرورنیوز، هر کدام در زمان خاصی به دنیا می‌آیند. بعضی‌ها با خوشحالی و میان جمع صمیمی والدین و فامیل، بعضی‌ها هم کوهی از اندوه و غم را همراه خود می‌آورند؛ ولی در هرصورت عزیزان مادر و پدر خود می‌شوند.

 کافی است کودک یک لبخند بزند، آن زمان است که دنیا دنیا قند در دل پدر و مادرش آب می‌شود. چه بسیار پدر و مادر‌هایی که برای خوشبختی فرزند، خود را به آب و آتش زدند. چه بسیار افرادی که حال خود را برای آینده فرزندشان بدون خوشی و لذت گذراندند، اما این داستان همیشگی نیست.

در میان این معصومان کوچک افرادی هم هستند که از همان ابتدا بخت یارشان نبوده است. انگار به دنیا آمده‌اند تا به مجازات کار نکرده و به دست پشتیبان‌های خودشان کشته شوند. به‌دنیا می‌آیند، عزیز دل می‌شوند، جگرگوشه می‌شوند و در دوران کودکی هم کشته خواهند شد.

والدینی که با آمدن فرزند می‌توانستند زندگی شان را شیرین کنند، اما با دستان خود شیرین‌ترین اتفاق زندگی‌شان را به تلخ‌ترین حادثه بشر تبدیل می‌کنند. بعضی‌ها می‌کشند چون مواد مخدر توهم‌زا مصرف می‌کنند و فرزندشان را به شکل موجودی وحشتناک می‌بینند.

بعضی می‌کشند چون تحمل سر‌و‌صدای بچه را ندارند و زود عصبی می‌شوند.

بعضی اتفاقی دستشان به خون فرزند خود آلوده می‌شود. در میان همه اینها بعضی هم هستند که به خاطر خود فرزند، آنها را می‌کشند. می‌خواهند فرزندشان دردهای دنیا را تحمل نکند. می‌کشند تا دنیا سخت نگیرد. می‌کشند و پشیمان می‌شوند. می‌کشند و خودکشی می‌کنند. شاید هم بتوان گفت این دردآورترین جنایت دنیاست.

فرزندم را کشتم چون اعصابم را به هم می‌ریخت

آخرین مورد قتل فرزند اواخر شهریور رخ داد. در آن زمان عکس پسری هشت‌ساله در فضای مجازی دست به دست شد.در شرح آن عکس نوشته شده بود این پسر 29 شهریور خود را از پلی در مشهد به پایین پرت کرده و کشته شده است.این موضوع برای مخاطبان پیام بیشتر از آن که ناراحت‌‌کننده باشد، تعجب‌برانگیز بود. یک کودک هشت ساله چگونه می‌تواند به خودکشی فکر کند چه رسد به آن که عمل کند.

با گذشت سه روز از این ماجرا، پدر این کودک به پاسگاه پلیس مراجعه کرد و مدعی شد فرزندش از روز 29 شهریور ماه مفقود شده است. با توجه به نشانی‌هایی که مرد جوان از فرزندش می‌داد ماموران دریافتند ممکن است پسر مفقود شده همان پسری باشد که سه روز قبل عکس اش در فضای مجازی منتشر شده و با نشان دادن عکس پسرک به مرد جوان حدسشان به یقین تبدیل شد.

مرد جوان با دیدن عکس گفت:من فرزندم را برای تفریح به پارک بردم و برای ده دقیقه او را در پارک رها کردم و به سرویس بهداشتی رفتم. زمانی که بازگشتم، خبری از پسرم نبود.همه جا را گشتم، اما نتوانستم او را پیدا کنم. حتی به مادرش هم زنگ زدم و فکر کردم شاید به خانه مادرش رفته باشد، اما او هم از او بی‌اطلاع بود.

ماموران با شنیدن اظهارات ضد و نقیض مرد جوان به خودش شک واز او بازجویی کردند. سرانجام پدر جوان بعد از چند روز به قتل فرزند خود اعتراف کرد و گفت: پسرم خیلی بهانه می‌گرفت و اعصاب من را به هم می‌ریخت. دیگر نمی‌توانستم بهانه‌هایش را تحمل کنم. من قرص می‌خوردم تا بتوانم او را تحمل کنم، ولی آخر تحملم تمام شد. او را کشتم تا راحت شوم و راحت شود. او را به بالای پل بردم و زمانی که هیچ عابر یا سواره‌ای آنجا نبود پسرم را به پایین پرت کردم و سریع از محل دور شدم.

رابطه مستقیم استفاده مواد مخدر و فرزندکشی

دکتر علی نجفی توانا، جرم‌شناس و مدرس دانشگاه درباره پدیده فرزندکشی می‌گوید: عشق به فرزند ازجمله عواملی است که می‌توان گفت قوی‌ترین دلیل زندگی و بهانه‌ای برای بقای نسل بشر و حتی یکی از الزامات آن است. همین که انسان در مقابل عوامل خارجی برای نجات جان فرزندش از جان خود می‌گذرد و بجز در موارد خاص همیشه حامی فرزند خود است، به همین موضع اشاره دارد.

حتی می‌توان گفت این شرایط به عنوان یک وصف انسانی، وجه مشترک میان انسان و حیوان به شمار می‌آید؛ اما ممکن است با ایجاد شرایطی نه چندان طبیعی، این نگاه و احساس تغییر یابد. این شرایط معمولا فرد را در حالت اضطرار قرار می‌دهد و تعادل روانی و رفتاری‌اش را به هم می‌زند تا جایی که فرد مورد نظر کنترلش را از دست می‌دهد. در این زمان است که او احساس عشق به فرزند را یا به طور کلی از دست می‌دهد یا به‌صورت آنی فراموش می‌کند.

این موارد حتی در حیوانات هم کمتر دیده می‌شود و فقط تعدادی از حیوانات خاص در شرایط نامساعد، فرزندان خود را می‌کشند و می‌خورند، اما در دیگر حیوانات حتی فداکاری‌های مادرانه هم دیده می‌شود.

عصبانیتی که به فرزند کشی منجر می‌شود

نجفی توانا همچنین درباره شدت عصبانیت افراد و کنترل نکردن آن می‌گوید: گاه دیده می‌شود افراد در مواردی چنان عصبانی می‌شوند که به‌حالت جنون می‌رسند. این افراد اگر کنترل خشم خود را بلد نباشند و نتوانند به یک آرامش نسبی برسند، می‌توانند کارهای بسیار وحشتناکی مانند فرزندکشی انجام دهند.

فرد عصبانی می‌شود و توقع دارد دیگران به حرف‌هایش گوش دهند. در این شرایط فرزندان ممکن است از دستورات پدر و مادر پیروی نکنند و همین موضوع باعث عصبانی‌تر شدن فرد و جنون وی می‌شود. برخی دیگر برای جلوگیری از تباهی کودک در آینده این کار را می‌کنند و این حالت از تاسف‌برانگیزترین حالات فرزند کشی است. فرد می‌ترسد طفل معصومش سختی و گرسنگی بکشد و با ناملایمات روزگار روبه‌رو شود، به همین دلیل زودتر فرزندش را می‌کشد تا آسیب نبیند.

مصرف مواد مخدر، شایع‌ترین دلیل فرزندکشی

وی معتقد است مصرف مواد مخدر یکی از اصلی‌ترین دلایل بی‌رحمی والدین به حساب می‌آید و می‌گوید شایع‌ترین روش‌های قتل و شکنجه مربوط به افرادی است که به دلیل مصرف مواد مخدر و قرص‌های توهم‌زا دچار حالت غیرطبیعی می‌شوند و به دلیل تحریک‌های ایجاد شده نمی‌توانند با خشونت خود مبارزه کنند و عزیزان خود را می‌کشند. آنها حتی ممکن است فرزندان خود را به شکل حیواناتی ببینند و از آنها بترسند.

تفاوت پدران و مادران در قتل فرزند

وی همچنین ادامه داد: مردان نسبت به زنان کنترل کمتری روی خشم خود دارند. زودتر عصبانی می‌شوند و واکنش‌های بیشتری نشان می‌دهند. البته به این دلیل نیست که مردان کمتر از زنان فرزندان خود را دوست دارند، اما می‌شود گفت شاید واکنش‌هایشان بیشتر باشد و حتی موارد فرزندکشی در مردان بخصوص مردان معتاد بیشتر دیده می‌شود. زنان از صبر و تحمل بیشتری برخوردارند و سیستم مقاومت آنها نسبت به واکنش‌های بیرونی قوی است. آنها دلسوزی بیشتری هم دارند و کمتر می‌توانند به فرزندان خود آسیب برسانند.

پدران فرزندکش قصاص نمی‌شوند

نجفی توانا در پایان به این موضوع اشاره کرد که در بیشتر کشور‌ها پدران فرزندکش با یک فرد غریبه فرقی ندارد و همان مجازاتی را متحمل می‌شوند که درباره قاتلان دیگر اجرا می‌شود، اما در کشور‌های اسلامی چون در دین مبین اسلام آمده جان و مال فرزند متعلق به پدر است، پدران با کشتن فرزندان خود قصاص نمی‌شوند.

کشتم راحت شوند

زن جوان بعد از قتل، خود را به پلیس معرفی کرد. وقتی رو به روی افسر نگهبان نشست، به قتل دو کودکش اعتراف کرد و گفت: بعد از طلاق، شوهرم بچه‌ها را قبول نکرد و حضانت آنها با من بود. آنها بی‌تابی می‌کردند و سراغ پدرشان را می‌گرفتند. هر روز هم یک چیز جدید می‌خواستند. توان برآوردن توقعات آنها را نداشتم. نمی‌توانستم حسرت آنها را ببینم. به همین علت تصمیم گرفتم راحتشان کنم از غم دنیا. به آنها آبمیوه مسموم دادم، بیهوش که شدند، خفه شان کردم. بعد کنار جنازه‌شان گریه کردم. تحمل این بار گناه را نداشتم. به همین خاطر خودم را تسلیم کردم.

جنون آنی، یک عمر پشیمانی دارد

دکتر مریم علی ابراهیمی، روان‌شناس و مشاور خانواده معتقد است یکی از دلایل اصلی اذیت و آزار یا قتل فرزندان توسط پدر و مادر می‌تواند عصبانیت و خشم آنی باشد.

وی درباره پشیمانی بسیاری از والدین بعد از انجام عمل وحشتناک فرزندکشی گفت:یک فرزند بعد از به دنیا آمدن همه دنیای پدر و مادر خود می‌شود. مهرش به دل والدین می‌افتد و خوشی و ناراحتی‌اش،خوشی و ناراحتی والدین می‌شود.حتی بدجنس‌ترین پدر و مادرها هم دوست ندارند فرزندشان سرمابخورد چه برسد به کشته شدن آن هم به دست خودشان.

علی ابراهیمی فرزندکشی را یک عمل غیر عادی از یک فرد غیرعادی دانست و گفت: کسی که فرزند خود را می‌کشد به یقین یک فرد غیرعادی است. او یا مواد مخدر مصرف می‌کند یا بیماری روحی و روانی دارد. البته خشم و عصبانیت آنی هم می‌تواند یک دلیل موثر باشد. زمانی می‌رسد که فرد از شدت عصبانیت به دیوانگی می‌رسد. در آن زمان حتی نمی‌تواند درک کند در اطرافش چه می‌گذرد. فرزند و غیرفرزند نمی‌شناسد. فقط در فکر تخریب است. این فرد عادی نیست. یک بیمار است. شاید بیماری‌اش چند دقیقه بیشتر طول نکشد، اما باز هم بیمار است.

هر فردی باید قبل از اوج بیماری خود آن را بشناسد و درمان کند؛ مثلا فردی که زیاد عصبانی می‌شود یا علاقه‌ای به خانواده و بخصوص به فرزندان خود ندارد قبل از هر کاری باید به مشاور مراجعه کند. شاید این موارد از نظر خیلی از افراد عادی به نظر برسد، اما همین مسائل کوچک و عادی در آینده می‌تواند به فرزندکشی یا همسرکشی منجر شود.