روابط آمریکا و کره شمالی در دوره ای که کاخ سفید به دنبال رفع تنش های سیاسی واشنگتن با کشورهایی مانند کوبا و ایران بود، کماکان متخاصم باقی ماند و انتظار نمی روند این روند تغییر کند.

به گزارش مرور نیوز، در دوران حکومت جورج بوش بر آمریکا، همواره این مساله مطرخ بود که آیا هدف بعدی واشنگتن برای تغییر حکومت کره شمالی است؟ علت این موضوع در قرار دادن نام کره شمالی در زمره کشورهای محور شرارت بود. عراق، ایران و کره شمالی در این لیست قرار داشتند و به دنبال این اظهار نظر، ایالات متحده در سال 2003 به عراق حمله کرد و صدام را سرنگون ساخت. از این رو این گمانه به وجود آمد که آیا پیونگ یانگ گزینه بعدی خواهد بود یا خیر؟

اما روند حوادث در خاورمیانه باعث شد تا کاخ سفید کماکان بر این منطقه متمرکز باشند و توجهی به شرق آسیا نکنند. به ویژه آنکه کره شمالی نشان می داد که می تواند هر حمله ای را تلافی کند و در اقدامی تلافی جویانه، سئول را هدف قرار دهد.

در دوران حاکمیت باراک اوباما، این سوال به وجود آمد که آیا بازهم محور شرارتی وجود خواهد داشت که کره شمالی در آن فهرست قرار بگیرد؟ به ویژه انکه در دوره حکومت اوباما، نیم قرن تخاصم آمریکا و کوبا با تبادل سفیر خاتمه یافت. از طرفی برنامه هسته ای ایران با توافق به نتیجه رضایت بخشی رسید و تحریم های اقتصادی علیه این کشور لغو شد.

در نتیجه این اتفاقات، اگر اگر روابط بین المللی از قواعد منطقی اطاعت و تبعیت می کردند، ایالات متحده و کره شمالی باید سر میز مذاکره می نشستند و اختلافات خود را حل و فصل می کردند. واقعیت این است که آمریکا زمانی تصمیم به تغییر رفتار در رابطه با کوبا و ایران زد که متوجه شد تحریم اقتصادی به نتیجه نمی رسد جز آنکه دست شرکت های ایالات متحده را از بازار این کشورها کوتاه کرد.

بر این اساس مطمئناً این امر در مورد تحریم های سنگین اعمال شده علیه کره شمالی نیز مصداق دارد. ایران نیز در این سال ها دریافت که با پذیرش محدودیت هایی بر برنامه هسته ای خود، می تواند همکاری های اقتصادی سودآوری را با جامعه جهانی داشته باشد. شکی نیست که کره شمالی نیز در آینده کمابیش به چنین نتیجه ای خواهد رسید. اما قواعد بین المللی تابع منطق نیستند. علاوه بر این، کره شمالی و ایران در دو زمینه و بافت ژئوپولیتیک کاملاً متفاوت در حال فعالیت هستند. به عبارت دیگر، کره شمالی به همان اندازه که گزینه بعدی آمریکا در زمینه تغییر حکومت است، به همان اندازه نیز به عنوان گزینه بعدی ایالات متحده برای آشتی محسوب می شود.

با این حال این نکته وجود دارد که موضوع آشتی با کره شمالی طرفدار چندانی در آمریکا ندارد. اقتصاد کره شمالی نیز برای جامعه تجاری ایالات متحده نیز جذابیتی نداشته است.

از سوی دیگر زیرساخت های کره شمالی و  قوانین این کشور قابل پیش بینی نیستند. اگر جامعه اقتصادی و تجاری آمریکا به دنبال سرمایه گذاری در یکی از کشورهای روبه رشد آسیاست، بهتر است میانمار را برای این کار انتخاب کند؛ چرا که در این کشور با گزینه های بسیار بیشتری روبه رو خواهد شد.

ضمن آنکه کشش و جاذبه چندانی هم از سوی کره شمالی وجود ندارد. تغییرات سیاسی به وجود آمده چه در کوبا چه در ایران موجب روی کار آمدن رهبرانی میانه رو همچون «حسن روحانی» و «رائول کاسترو» شده است؛ رهبرانی که وعده داده اند تغییرات اقتصادی قابل توجهی را در این دو کشور ایجاد خواهند کرد. اما ساختار سیاسی پیونگ یانگ، امید برای روی کار آمدن یک رهبر معتدل تر را دور از انتظار می کند.

براین اساس، نبود فشار از سوی جامعه اقتصادی و تجاری آمریکا و نیز عدم تمایل مردم این کشور برای آشتی با پیونگ یانگ نیز به احتمال زیاد باعث خواهد شد تا شرایط در دوره «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور جدید آمریکا همانند دوران اوباما باقی بماند.

از این رو سیاست خارجی دولت جدید آمریکا در حوزه شرق آسیا بی تغییر خواهد ماند و نسخه ایران و کوبا در مورد کره شمالی تکرار نخواهد شد.