سعید شیرکوند، اقتصاددان؛ در اعتماد نوشت: ایجاد شغل پایدار نیاز به سرمایه‌گذاری دارد و افزایش یارانه‌های دهک پایین نیز الزاماتی می‌طلبد که بانک اطلاعاتی و تسهیلات آن در دسترس نیست، در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری، کاندیداها در حالی که باید برنامه‌های عملیاتی خود را ارایه دهند، صرفا به بیان آرمان‌ها می‌پردازند.

به گزارش مرور نیوز، سعید شیرکوند، اقتصاددان؛ نوشت: ایجاد شغل پایدار نیاز به سرمایه‌گذاری دارد و افزایش یارانه‌های دهک پایین نیز الزاماتی می‌طلبد که بانک اطلاعاتی و تسهیلات آن در دسترس نیست، در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری، کاندیداها در حالی که باید برنامه‌های عملیاتی خود را ارایه دهند، صرفا به بیان آرمان‌ها می‌پردازند.

به طور طبیعی در همه انتخابات‌هایی که در کشورهای مختلف برگزار می‌شود، احزاب و اشخاص برای اینکه بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند و مردم را به رای دادن تشویق کنند، باید برنامه‌های اجرایی و عملیاتی خود را در دوره‌ای که می‌خواهند مسوولیتی بپذیرند به مردم عرضه کنند. طبیعی است که این برنامه‌ها در یک اتاق فکر تهیه می‌شود، تمام ابعاد آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و میزان عملیاتی و اجرایی شدن آن هم مشخص می‌شود.

در کشور ما انتخابات عرصه‌ای شده برای حضور افرادی که بدون هرگونه محاسبه دقیق و عقلانی و ارایه برنامه صرفا به بیان آرمان، اهداف و انتظارات می‌پردازند، کاندیدای ریاست‌جمهوری یا در سطوح دیگر مجلس شورای اسلامی، باید بداند چیزی که به مردم ارایه می‌دهد نباید آرزوهایش باشد، اگر نه تمام افراد آرزوهای مشترک دارند. امروز هیچ اقتصادخوانده، صاحب‌نظر و مسوول اجرایی نیست که دلش نخواهد تمام مردم ایران دارای شغل شوند و شرایطی ایجاد شود که ایرانیان صاحب خانه شوند.

همه ایرانی‌ها دوست دارند شهر بدون ترافیک داشته باشند، محیط زیست‌شان در بهترین شرایط قرار بگیرد، سطح درآمدی آنها علاوه بر پاسخگویی به نیازهای اولیه زندگی، شرایط دسترسی به رفاه بیشتر را هم فراهم کند. اینها آرزوهایی است که همه دارند و مکاتب اقتصادی هم بر آن تاکید کرده است. در تاریخ ادبیاتی اقتصادی دنیا اقتصاددانی را سراغ نداریم که بگوید می‌خواهم بیکاری ایجاد کنم، فقر را گسترش دهم و درآمد را کاهش دهم، همه این را به عنوان آرزو و آرمان مورد تاکید قرار می‌دهند.

کاندیدا‌ها باید به جای ذکر آرمان‌ها برنامه ارایه بدهند. متاسفانه کاندیداهای ریاست‌جمهوری به این نکته توجه ندارند که باید برنامه خود را ارایه دهند نه اینکه بگویند دوست دارند چه اتفاقی بیفتد. به همین دلیل از حداقل منطقی که کاندیداها از آن بهره می‌گیرند برای وعده‌هایی که می‌دهند، هم بی‌بهره‌ هستند.

این روزها از کاندیداهای ریاست‌جمهوری صحبت‌هایی شنیده می‌شود که باعث تعجب اصحاب علم اقتصاد است، کسی که می‌خواهد رییس‌جمهوری شود بدون ضرب و تقسیم چهار عدد ساده مدعی می‌شود می‌خواهد این میزان شغل ایجاد کند و درآمد جامعه را بالا ببرد. این کاندیدا باید بداند شغل در کدام حوزه و زمینه اقتصادی و شرایط اشتغال در آن حوزه چگونه است، نیازمندی‌ها و الزامات آن میزان شغل چقدر است. کسی که می‌گوید می‌خواهم درآمد مردم را افزایش دهم باید بگوید این درآمد را از چه مسیری افزایش می‌دهد و چه برنامه اجرایی و عملیاتی برای افزایش این درآمدها در نظر گرفته است.

کاندیدای ریاست‌جمهوری می‌گوید یارانه اقشار پایین و فرودست جامعه را دو یا سه برابر می‌کنم. این کاندیدا ظاهرا نمی‌داند در اقتصاد صحبت از افزایش دو و سه درصد است. دو یا سه برابر به چه معناست؟ اقشار دهک‌های پایین جمعیت به چه معناست؟ بالاخره چند دهک است؟ چگونه این چهار دهک از شش دهک دیگر متمایز می‌شود؟ آیا چنین دیتابیس و مرکز اطلاعاتی در کشور داریم که بگوییم سه دهک ما شامل چه کسانی می‌شود؟

سه دهک جمعیت حدود 24 میلیون نفر می‌شود، وقتی قرار است یارانه 24 میلیون نفر را دو برابر کنیم، یعنی 24 میلیون در 45هزار تومان به اضافه یارانه قبلی و وقتی گفته می‌شود می‌خواهیم یارانه را سه برابر کنیم، این عدد سر به فلک می‌زند. این هزینه از کجا می‌خواهد تامین شود؟ همه دوست دارند به دهک‌های پایین جمعیت یارانه بیشتری داده شود، اما آیا ظرفیت اقتصادی کشور چنین امکانی را ایجاب می‌کند؟

در حال حاضر دولت حدود 35 تا 40 هزار میلیارد تومان در سال یارانه می‌دهد. اگر کسی می‌خواهد به سه دهک پایین یارانه دهد یعنی باید چندین دهک بالا را حذف کند. چطور می‌خواهد جمعیت را غربال کند؟ چه بانک اطلاعاتی در اختیار دولت وجود دارد که بخواهد این دهک‌ها را به این سرعت جدا کند و بعد اگر قرار است به جای این 40 هزار میلیارد تومان، 40 هزار میلیارد دیگر هم داده شود، این میزان از کجا می‌خواهد تامین شود؟امروز در اقتصاد کشور ما ایجاد هر یک فرصت شغلی پایدار حداقل 200 میلیون تومان سرمایه‌گذاری نیاز دارد.

برای تامین این مقدار فرصت شغلی، سرمایه‌گذاری توسط چه کسی صورت می‌گیرد و منابعش از کجا تامین می‌شود؟ آیا سیستم بانکی می‌خواهد چنین پرداختی کند؟ در حالی که قدرت تسهیلات‌دهی و شرایط موجود بر سیستم بانکی مشخص است و نمی‌شود ناگهان قدرت تسهیلات دادن را دو برابر کرد.

علم اقتصاد علم درصد است، نه چندبرابر کردن، در اقتصاد ما از درصدها حرف می‌زنیم و می‌گوییم چند درصد رشد باید ایجاد شود، کسی که می‌گوید شغل را چند برابر می‌کنم، الفبای اقتصاد را بلد نیست و اگر بلد است، در همین گام اول از صداقت لازم برخوردار نیست که چنین وعده‌هایی می‌دهد. اقتصاد علم کمی است، درآمد، اشتغال، سرمایه‌گذاری عدد و رقم دارد و بر مبنای مکانیزم‌های خاص خودش کار می‌کند.

ادعای افزایش 25 درصد رشد اقتصادی کشور ظرف مدت کوتاهی، مسخره کردن علم اقتصاد است، آنچه در این دوره از انتخابات مشاهده می‌شود، البته در دوره‌های قبل هم وجود داشته، اما این‌بار افراد بسیار بی‌محاباتر صحبت می‌کنند این است که بدون هرگونه محاسبه‌ای علم اقتصاد را به سخره گرفتند. تاکنون مشخص شده در هر کدام از مراکز پتروشیمی چقدر شغل ایجاد شده است. اینکه کسی بگوید ما می‌توانیم 20 برابر معمول در حوزه پتروشیمی اشتغال ایجاد کنیم، بی‌توجهی به علم اقتصاد است.

اقتصاد قاعده کن فیکون ندارد، سازوکارهای خودش را دارد و فرمان‌پذیر نیست، اینطور نیست که کسی بخواهد اقتصاد را فرماندهی کند. دولت باید اشتغال ایجاد کند. سالانه یک ورودی به بازار کار داریم که از آن به عنوان جمعیت آماده به کار یاد می‌کنیم. این جمعیت هر سال اضافه می‌شود و دولت باید بتواند برای فعالیت‌های مختلف خودش امکان ایجاد شغل فراهم کند، اگر کمتر از این جمعیت آماده به کار باشد مقدار بیکاری باز هم افزایش پیدا می‌کند.

این واقعیت‌های اقتصاد است. دولت یازدهم هم به جز ایجاد اشتغال، افزایش سرمایه‌گذاری و آواربرداری از تخریب‌هایی که همفکران و همراهان برخی از این کاندیداها داشتند، کار دیگری انجام نداده است. اقتصاددانان کشور لازم است به این موارد برای صیانت از علم اقتصاد وارد میدان شوند، چون به نظر چیزی که امروز مورد هجمه، بی‌توجهی و اهانت قرار می‌گیرد علم اقتصاد است. در این دوره از انتخابات مظلومیتی مضاعف به علم اقتصاد تحمیل می‌شود و باید آن را نجات داد.