بر خلاف بسیاری از کشور های جهان،ایران در زمینه ساخت داستان زندگی بزرگان تاریخ معاصر خود با مشکلی جدی روبرو است.

به گزارش گروه فرهنگی مرور نیوز، فوت نابههنگام آیت الله رفسنجانی گنجینه بزرگی از ناگفتههای مبارزات در انقلاب و جنگ را از ما گرفت. در تشییع پیکر او شاهد حضور میلیونی مردمانی بودیم که یا در دوران ریاست جمهوری او میزیستند یا وصف او را از بزرگترهای خود شنیده بودند و حالا برای بدرقه پیکر او به خیابانهای تهران آمده بودند. اما نکتهای که در این میان جای طرح شدن داشت این است که واقعا چه تصویری از مردی که دیروز پیکرش را کنار بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) به خاک سپردند در اذهان مردم وجود دارد؟ تا چه حد این تصویر واقعی است و چرا داستان زندگی بزرگان انقلاب هنوز روایت نشده باقی مانده است؟

سنت ساخت فیلمهای تاریخی و زندگی نامه ای تقریبا به اندازه عمر خود سینما قدمت دارد.از دوران سینمای صامت تا به امروز زندگی سیاستمداران، هنرمندان، دانشمندان و سرداران جنگی همواره دست مایه تولید فیلم های سینمایی یا سریال های تلویزیونی بوده است. سینمای هالیوود همیشه در این زمینه پیشگام بوده است و هر ساله درصدی از فیلم های هالیوودی را فیلم های تاریخی تشکیل می دهند.

یکی از مهمترین فیلمهای تاریخی هالیوود «فهرست شیندلر» (1993) به کارگردانی استیون اسپیلبرگ یهودی بود. این فیلم به ظاهر داستان اسکار شیندلر(لیام نسون) کارخانه دار آلمانی را نمایش می دهد که در پوشش استفاده از یهودیان به عنوان کارگر کارخانه در جنگ جهانی دوم، در واقع زندگی آنها را نجات می دهد و آن یهودیان در سایه حمایت شیندلر از جنگ جهانی دوم زنده جان به در می برند. این فیلم در زمان نمایش خود با جار و جنجال زیادی اکران شد، جوایز متعددی دریافت کرد و به عنوان سندی از مظلومیت یهودیان در زمان حکومت آلمان نازی مورد توجه قرار گرفت اما اعتراض هایی هم که به این فیلم شد کم نبود. یکی از مهمترین آنها اعتراض همسر اسکار شیندلر به این مساله بود که در فیلم همسرش را انسانی نوع دوست معرفی کرده اند که تنها برای نجات جان یهودیان دست به این کار زد. در حالی که به گفته همسرش شیندلر او تنها به منافع خود در این زمینه می اندیشیده و آمار یهودیانی را که به هر علتی در کارخانه اش می مردند با دقت پنهان می کرده است اما تصویری که فیلم از شیندلر به مخاطب نشان می دهد انسانی بزرگ منش و کمک حال مردمان تنگدست است.

دیگر فیلم تاریخی مهم هالیوودی که در تاریخ سینما هم نقش مهمی داشته است «لورنس عربستان» (1962) ساخته دیوید لین فیلمساز نامدار بریتانیایی است. این فیلم داستان زندگی سر ادوارد لورنس(پیتر اتول) مامور معروف اطلاعاتی انگلستان است که در زمان پایان عمر امپراطوری بزرگ عثمانی در کشورهای زیر شاخه آن حضور داشت و نقش به سزایی در تعیین نقشه خاورمیانه فعلی ایفا کرد که در واقع ریشه مشکلات امروز منطقه نیز به همان اقدام بر می گردد. علاوه بر حضور پیتر اتول در نقش لورنس، جمعی از برترین بازیگران آن روزگار ماند آنتونی کوین، آلک گینس، عمر شریف و آرتور کندی در این فیلم عظیم هالیوودی ایفای نقش می کردند. این فیلم هم با مهارت تمام توانسته یک جاسوس مزدور را به عنوان ناجی کشورهای عربی و کسی که به آنها استقلال داد معرفی کند و این تصویر جعلی، چیزی است که در ذهن مخاطبان فیلم از لورنس عربستان باقی می ماند.

سینمای ایران از نظر ساخت آثار تاریخی، سابقه چندانی ندارد. ساخت آثار تاریخی در ایران البته از همان ابتدا آغاز شد و چند فیلم با اقتباس از داستان های هزار و یک شب، داستان عباسه و جعفر برمکی و برخی وقایع تاریخی ساخته شد اما آن فیلم ها معمولا از نظر تاریخی صحت چندانی نداشتند و تنها بر بستر تاریخی به روایت یک داستان می پرداختند که با چاشنی رقص و آواز به مخاطب عرضه می شد.

کسی که در این میان سعی کرد دست به ساخت آثار تاریخی متفاوتی بزند، علی حاتمی بود. او با ساخت ستارخان(1351) ساخت فیلم تاریخی را آغاز کرد و ساخت سریال«سلطان صاحبقران» (1354) دیگر تلاش او در زمینه روایت تاریخ معاصر ایران است که پس از انقلاب با «هزار دستان» این تلاش ادامه پیدا کرد. اما نباید از این نکته غافل شد که علی حاتمی هرگز در قید روایت صحیح تاریخی نبوده و نمی توان برای فیلم های تاریخی او سندیت قائل شد. او قصه گویی بود که تاریخ بستر قصه گفتنش بود و بنابراین نمی توان او را هم یک فیلمساز تاریخی دانست.

پس از ساخت چند سریال مانند «سربداران»، «بوعلی سینا» و «کوچک جنگلی» در دهه شصت، از سال 1370 با ساخت سریال «امام علی»(ع) توسط داوود میرباقری، موج ساخت آثار تاریخی که بیشتر صبغه مذهبی داشتند آغاز شد. ساخت سریال هایی بر اساس زندگی ائمه اطهار(ع) مانند «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» از جمله این آثار بودند و سریال هایی مانند «کیف انگلیسی»، «در چشم باد» و «مدار صفر درجه» نیز به سیاق آثار علی حاتمی یک داستان دراماتیک را در بستر تاریخ روایت می کردند.

در این میان جای ساخت سریال هایی که بدون تحریف تنها زندگی بزرگان تاریخ معاصر را روایت کنند خالی بود که سریال «سیمرغ» (1371) با داستان زندگی شهیدان کشوری و شیرودی اولین سریال در این زمینه بود و در ادامه آن نیز سریال «شوق پرواز» درباره زندگی شهید بابایی ساخته شد. اما سوال اینجا است که چرا چنین کاری در مورد سایر افتخارات نظام و انقلاب انجام نشده و در این زمینه کوتاهی انجام شده است.

بخشی وقایع منتهی به انقلاب اسلامی این روزها به بدترین و تحریف شده ترین شکل ممکن این روزها در سریال«معمای شاه» برای مخاطبان تصویر شده که کاش با صرف چنین هزینه  هنگفتی شاهد این سریال نبودیم که با پخش هر قسمت آن بلافاصله رگباری از انتقاد به سوی سازندگان مجموعه سرازیر شود و بازیگران آن به خاطر بازی در این سریال مجبور به عذرخواهی از مردم بشوند.

نکته اینجا است که وقایع منتهی به انقلاب اسلامی و در پی آن جنگ تحمیلی از جمله مهمترین وقایع تاریخ معاصر است که ساخت سریال در مورد آن هم جذابیتهای داستانی دارد، هم از نظر تاریخی مهم است و هم نقش به سزایی در شناساندن سرمایه های انقلاب به مخاطبانی دارد که آن روزها را ندیده اند و لازم است با تاریخ معاصر خود بیشتر آشنا شوند.

کم کاری تلویزیون و سینما و البته شاید بعضی از ملاحظات سیاسی-امنیتی باعث شده چنین موضوعاتی در محاق باقی بماند و نمونه های ساخته شده از زندگی حضرت امام خمینی(ره) نیز آثار قابل قبولی برای مخاطبان نبوده است. ساخت سریالی از زندگی حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی نه تنها تمام فاکتورهای جذاب از نظر داستان و جذب مخاطب را دارد بلکه می تواند با روشن کردن نقاط زندگی ایشان، بخش هایی از تاریخ معاصر را نیز برای مخاطبان روشن خواهد کرد.

امید است ساخت این چنین آثاری آغاز شود و تداوم داشته باشد تا علاوه بر رونق بخش تولید، بتواند به مقابله با هجمه فرهنگی غرب بر فرهنگ و نظام ما بپردازد.