سیدمهدی شجاعی می‌گوید در آرزوی نوشتن رمانی حول شخصیت حضرت سیدالشهداء(ع) بودم، به این نتیجه رسیدم که نزدیک شدن به ساحت آن خورشید، در توان من نیست.

به گزارش مرور نیوز سیدمهدی شجاعی نویسنده، نمایشنامه نویس و منتقد و فعال فرهنگی معاصر در سال 1395 نیز به خاطر تالیف و بازچاپ کتاب «پدر، عشق و پسر» در زمره یکی از نویسندگان پرمخاطب ایران بود.

شجاعی که این روزها کمتر در رسانه‌ها حضور دارد و همه تلاش خود را در تالیف و انتشار آثاری در زمینه ادبیات مستقل دینی و انقلاب اسلامی توسط موسسه نشر خود قرار داده است به مناسبت پرفروش‌شدن این کتاب در سال گذشته، در گفتگویی درباره این اثر و تالیف آن گفت.

متن این گفتگو به شرح زیر است:

* بر اساس آنچه من به خاطر دارم تالیف کتاب «پدر، عشق و پسر» در سال‌های ابتدایی دهه هفتاد انجام پذیرفت. فضای جامعه در آن موقع و بستری که شما حس کردید تا باید در این زمینه داستانی خلق کنید؟

بعضی‌ از حرف‌ها و کارها و کتاب‌ها مناسبت زمانی و تاریخی دارند و چه بسا به همین دلیل، تاریخ مصرف پیدا می‌کنند و به عکس، برخی از حرف‌ها همیشه گفتنی‌اند و بعضی از کتاب‌ها همواره خواندنی؛ عاشورا و کربلا از چنین خاصیت و خصوصیتی برخوردار است. واقعه‌ای استثنائی است که زمان و مکان نمی‌شناسد و در هر شرایطی و برای هر موقعیتی، حرف برای گفتن دارد.

* ویژگی ممتاز این کتاب جدای از موضوع خود که تجلیل از شان و مقام حضرت علی‌اکبر(ع) به شمار می‌رود، انتخاب یک زاویه دید شگرف و نیز مخاطب قرار گرفتن یک شخصیت متاز از سوی آن است. این تجربه و پروسه انتخاب این دو بر چه مبنایی شکل گرفت؟

انتخاب حضرت علی‌اکبر (ع) مبتنی بر دو فلسفه بوده است. اول ارزش ذاتی و عظمت وجودی این شاهزاده بی‌بدیل است. شخصیتی که شبیه‌ترین فرد در همه امور و احوال، به پیامبر خاتم (ص) است و چه در جایگاه فرزند و چه در مقام مأموم، برترین، شاخص‌ترین و ممتازترین اسوه برای تبعیت.

و دومینش هم آینه‌گی در مقابل حضرت حسین (ع) است. سال‌ها پیش که من در آرزوی نوشتن رمانی حول شخصیت حضرت سیدالشهداء بودم، به این نتیجه رسیدم که نزدیک شدن به مساحت آن خورشید، در توان من نیست ولی شاید بشود که وجوهی از جمال ایشان را در آینه‌ی عزیزان و اطرافیان ببینیم. اولین آینه حضرت علی‌اکبر (ع) بود که شد: پدر، عشق و پسر. و دومی حضرت زینب (س) که شد: آفتاب در حجاب. و سومی: حضرت ابوالفضل عباس بن علی (ع) که شد: سقای آب و ادب.

و کتاب «از دیار حبیب» شرح آینه‌گی حضرت حبیب‌ بن ‌مظاهر شد و «مردان و رجزهایشان» آینه‌گی برخی از اصحاب «کرشمه خسروانی» تماشای جمال حضرت ایشان در آینه دوّار و اما مسئله انتخاب راوی و زاویه دید و نوع روایت، پیشتر و بیشتر از آن که مبتنی بر فکر و فلسفه باشد، محصول اتفاقی است که در آفرینش اثر هنری می‌افتد بخصوص اثری که ارتباط و اتصالش با آسمان بیشتر از زمین است.

* یکی از مهمترین کارکردهای این کتاب را باید الگوسازی برای حماسه‌سرایی در مقابل سوگ‌نوشت در شرح واقعه عاشورا بدانیم. این ضرورت ناشی از چه بوده است و امروز چقدر مصداق پیدا می‌کند؟ چقدر روایت از حماسه‌های اینچنینی را باید ضرورت امروز بازار کتاب و نشر در ایران بدانیم؟

واقعه عاشورا واقعه‌ای یک بعدی نیست و دارای وجوه و ابعاد گوناگون و متنوعی است که هر کدام از این وجوه، جایگاه و منزلت خاص خودش را دارد؛ به نحوی که نمی‌توان به سادگی برای وجهی از وجوه، ارزش و اعتبار بیشتری قائل شد.

به عبارت روشن‌تر، در روایت واقعه عاشورا، سوگ‌نوشت، مرثیه‌سرایی و ذکر مصیبت و بیان مظلومیت همانقدر ارزشمند است که حماسه‌سرایی و بیان شجاعت‌ها، رشادت‌ها، ایستادگی‌ها و مقاومت‌ها و از حیث مخاطب نیز تجربه نشان می‌دهد که هر کدام از این وجوه، با بخشی از ذهن، دل، اندیشه و احساس مخاطب کار دارد و یک نیاز از نیازهای متنوع مخاطب را برآورده می‌کند و به تبع مورد توجه و استقبال قرار می‌گیرد.

* جناب شجاعی تجربه و بازار کتاب نشان داده که اقبال عمومی به آثاری اینچنین از جمله همین کتاب و نیز آثاری مانند سقای آب و ادب سال‌ها پس از انتشار کتاب کماکان وجود دارد با این همه کمتر نویسنده و ناشری حاضر به گام زدن و سرمایه‌گذاری ویژه در این موضوع می‌شود، علت از چه قرار است؟

حقیقت این است که کار در این عرصه، دشواری‌های خاص خودش را دارد که هر ناشری ممکن است تمایل به استقلال از آنها را نداشته باشد.

در دسته‌بندی کتاب‌های منتشره از حیث قالب و محتوا، آثار ادبی مثل داستان و رمان، یک گروه یا گرایش تلقی می‌شود و آثار دینی و مذهبی، گروه دیگر. داستان و رمان و دیگر قالب‌های ادبی و هنری، جاذبه‌ها و مخاطب‌های خاص خودش را دارد و علاقه و گرایش بسیاری از ناشران را به خود جلب می‌کند. در عرصه آثار دینی و مذهبی اما قالب، زبان، بیان و ارائه، از جنس تحقیق و تتبّع و تألیف است. یعنی زبان جدّی، خشک، رسمی و مقاله‌ای.

این دسته از کتاب‌ها، مخاطب خاص‌تر و محدودتر دارند و طبیعی است که ناشران، آثار جذاب‌تر و پرمخاطب‌تر را برای چاپ و انتشار ترجیح بدهند.

کتاب‌های مورد اشاره شما، گروم سومی هستند که مخاطبین دو گروه دیگر را با هم پیوند می‌دهند یا تجمیع می‌کنند. به علاوه گروه سومی که تعدادشان از جمع جدی دو گروه دیگر بیشتر است.

این گروه سوم، مخاطبینی هستند که در قالب‌های ادبی مثل رمان و داستان، طالب محتوای غنی‌ترند و در آثار مذهبی به دنبال زبان و بیان فاخر و جذاب‌تر. افزوده شدن این طیف است که مخاطبین این‌گونه آثار را به طرز چشمگیری افزایش می‌دهد اما دشواری‌هایی که در خلق و تولید این‌گونه آثار وجود دارد، مانع ورود هر ناشری به این عرصه می‌شود.

اصلی‌ترین و مهمترین دشواری، حرکت از جایگاه انفعالی به سمت موقعیت فعال است؛ یعنی به جای سنت متعارف در نشر که عبارت است از نشستن تا آثاری برسد و ناشر بررسی و ارزیابی کند و آن را مناسب انتشار ببیند یا نبیند، از جایی برخیزد و برای رسیدن به تعریف مطلوبش اگر داشته باشد عناصر مورد نیاز را شناسایی کند و با طرح و برنامه‌های مشخص و صرف وقت و هزینه بیش از متعارف، به خلق اثر همت بگمارد و ضمناً ظرفیت ریسک‌پذیری و آزمون و خطا را هم در این مسیر داشته باشد.

* خاطره جذابی از تالیف این کتاب در ذهن دارید که بتواند مرور آن امروز برای ما جذاب باشد؟

یکی از جذابیت‌های کار در این عرصه، یعنی ادبیات آسمانی، پیوستن مسافران غیرمنتظره به قطار مخاطبین است؛ یعنی کسانی که در ظاهر هیچ نسبتی با شعائر مذهبی ندارند و حتی بعضاً به دین و مذهب دیگری تعلق دارند، به دلیل سلامت ذات و فطرت و داشتن گرایشات معنوی و عطش حقیقت‌جویی، میزبان آثاری از این دست می‌شوند و ارادتی می‌نمایند و سعادتی می‌برند. تماشای پرواز این پرندگان، به طرز غریبی روح‌بخش و امیدآفرین است.