جبار آذین منتقد و مدرس سینما گفت: مردم از تماشای رنج و اندوه و غم و غصه در فیلم ها بیزارند و از آنجا که این 3 اثر سینمایی همگی دارای این خصیصه هستند در گیشه با شکست روبرو شده و مردم از آن ها استقبال مناسبی را به عمل نیاورده اند.

به گزارش مرور نیوز، این منتقد سینما افزود: «برادرم خسرو»، «امتحان نهایی» و «نقطه کور» فیلم های بدی نیستند و هر کدام در حد توانایی ها و بضاعت های سینمایی و هنری و محتوایی سازندگان شان به نسبت مقبول ساخته و ارائه شده اند از همین رو قابل احترامند اما آنچه این 3 اثر را از نگاه مخاطب انبوه چندان دیدنی و جذاب نمی سازد غیرمتعارف بودن مضمون و محتوای آن ها و کوشش سازندگان شان برای نمایش زندگی ها و طرح حرف هایی است که بیش از آنکه دغدغه مخاطب باشد دغدغه کارگردان است.

وی ادامه داد: به عنوان نمونه «برادرم خسرو» موضوع مهمی را که از منظر روانشناختی می تواند قابل توجه باشد دستمایه خود قرار داده است اما این سوژه و نوع پرداخت آن در فیلم برای طیف گسترده تماشاگران جذابیت ندارد و علیرغم ساختار و بازی های متوسط نمی تواند مخاطبانی را که خواهان فیلم های سرگرم کننده، سالم، امیدبخش و نشاط آورند و حتی آن هایی را که مشتاق فیلم های متفاوتند و برایشان فرم و پرداخت سینمایی مهم است راضی کند.

آذین سپس خاطرنشان کرد: با آنکه این 3 فیلم کم و بیش مخاطبانی دارند اما چون مورد پسند و سلیقه اکثریت تماشاگران آثار قصه گوی سرگرم کننده نیستند در گیشه استقبال میلیونی ندارند؛ واقعیت اینکه مردم از تماشای رنج و اندوه و غم و غصه در فیلم ها بیزارند و برای تنوع و تفریح به سینما می روند. مردم دوست ندارند در فیلم ها تلخی و رنج های زندگی شان بازتصویر شود. مردم طالب فیلم هایی هستند که برای دقایقی اخم ها و چین های زخم های زندگی را از سیمای شان پاک کند و لبخند بر لبانشان نشاند. مردم برای غصه خوردن و دیدن چرک زخم پول بلیت به سینما نمی دهند و برای امید و نشاط به سینما می آیند از همین رو سینماگران باید برای مردم فیلم های سالم، امیدبخش و شاد و همسو و با زندگی اجتماعی شان تولید کنند.

این منتقد سینما با بیان اینکه 3 فیلم مورد اشاره گرچه آثاری صرفاً روشنفکرانه تلقی نمی شوند و حرف هایی برای گفتن دارند و همین نکته امتیاز اصلی آن ها محسوب می شود اظهار داشت: ولیکن این آثار با سلیقه و خواست عمومی تماشاگران سینمای کشور فاصله دارند و حرف ها و دنیاها، آدم ها و قصه های شان بیش از ارتباط با واقعیات تلخ و شیرین زندگی مردم جامعه به ذهنیات شخصی سازندگان شان مربوط است و معادلات جاری سینما نشان دهنده آن است که معمولاً مخاطبان انبوه با چنین فیلم هایی ارتباط لازم را برقرار نکرده و از آن ها استقبال گسترده نمی کنند.

آذین در خاتمه این گفتگو متذکر شد: فیلم «امتحان نهایی» گرچه موضوع به نسبت مناسب و برگرفته از واقعیت ها دارد اما در پرداخت سینمایی و محتوایی ناتوان است. همچنین فیلم «نقطه کور» پیش از آنکه نمایشگر کوری ارتباط اجتماعی و نقطه تلاقی مشکلات و مسائل جامعه و خانواده ها باشد ارائه کننده نقطه کور توانایی های شکوفانشده فیلمساز آن است.