مسعود جعفری‌جوزانی قصد دارد «عملیات کورتاژ» را در ژانر تاریخی به تصویر بکشد.

به گزارش مرور نیوز ، جوزانی  پیش از این تجربه ساخت آثار تاریخی چون سریال«در چشم باد» را در کارنامه خود دارد. در روزهای پایانی بهمن ماه سال 1357 و آخرین روزهای دولت موقت و نظام شاهنشاهی طرحی برای نجات این رژیم تدارک دیده شد.

طرحی که یک سر آن به کاخ سفید برمی‌گشت و یک سر دیگر آن به هیئت مستشاری آمریکا در تهران که قرار بود به عنوان سدی در مقابل طوفان انقلابی مردم ایران قرار گیرد.

گروه نجات رژیم شاهنشاهی

به موجب اسناد این طرح، کودتای نظامی موسوم به عملیات نجات یا کورتاژ قصد داشتند در طی دو موج افراد مورد نظر را دستگیر نمایند.

دستگیری در دو موج

 طراحان کودتای نظامی موسوم به عملیات نجات یا کورتاژ قصد داشتند در طی دو موج افراد مورد نظر را دستگیر نمایند. در موج اول اهداف شخصیت هایی همچون آیت الله خمینی، طالقانی، نخست وزیر و هیئت دولت موقت و در موج دوم شخصیت های رده پایین تر نهضت انقلابی دستگیر می شوند و عده ای زیادی از آنان به جزیره سیری در جنوب کشور منتقل می شوند.

مسعود جوزانی

 

خونریزی زیادی خواهیم داشت

هایزر روز پس از فرار شاه طی گزارشی به هارولد براون جدول آمادگی ارتش برای کودتا را ترسیم می کند. او در خاطراتش می نویسد: …گروه پنج هر روز کارآیی بیشتری پیدا می کنند و قره باغی نیز نقش رهبری بیشتری ایفا می کند. برنامه ها دارد شکل می گیرد و ما داریم به جایی می رسیم که بتوانیم کودتای نظامی کنیم. حدود یک هفته دیگر قادر به انجام این کار خواهیم بود. گروه از نظر روحی آماده است تا در صورتی که دولت قانونی(یعنی دولت بختیار) رو به سقوط برود، اقدام کنند …

دیدارهایی که نقشه آمریکایی ها را نقش بر آب کرد

با رهبری هوشمندانه حضرت امام خمینی(ره) و برنامه دقیق یاران ایشان، به جز تشکیلات انقلابی درون ارتش که سربازان و درجه داران و افسران بسیاری را گرد خود متشکل ساخته بود، دیدارهای برخی اعضای شورای انقلاب با بعضی سران ارتش، باعثشده بود که لحظه به لحظه نقشه ها و طرح های ژنرال هایزر و گروه 5 نفره ژنرال های شاه از هم گسیخته تر شود و کارآیی نهایی خود را زیر علامت سوال ببرد. این نکته را بارها و بارها شخص هایزر و دیگر سران ارتش شاه در خاطرات و نوشته ها و گفته های خود مورد تاکید قرار داده اند.

اما به هرحال کاخ سفید تا آخرین نفس های رژیم سلطنتی علیرغم خواست قطعی و بلاتردید دهها میلیون ایرانی، حمایت خود از سلطنت با حرف و عمل نشان می دادند.

نجات رژیم شاهنشاهی

پس از اینکه عملیات موسوم به نجات و یا کورتاژ در عصر 21 بهمن بعد از فرمان تاریخی امام خمینی به بن بست کامل رسید، یعنی بعد از همان فرمانی که منجر به شکستن حکومت نظامی شد که ساعت آغاز آن برای اجرای کودتا به ساعت 30/16 عقب کشیده شده بود، صبح روز 22 بهمن 1357 در حالی که اغلب مراکز رژیم شاه به دست انقلابیون فتح شده بود و نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) می رفت که طومار دودمان 2500 ساله شاهنشاهی را برای همیشه در هم بپیچد، در اتاق بحران کاخ سفید جلسه ای به ریاست برژینسکی تشکیل شد و برای نجات حکومت شاهنشاهی آخرین تدابیر را به کار بستند.

10 تا 12 ژنرال آمریکایی با ما بیایند

راه حل نهایی این گروه کودتای نظامی است و از همین رو نتایج جلسه به سولیوان و ژنرال هایزر ابلاغ می شود. سولیوان به نوشته خودش در کتاب خاطراتش، از عصبانیت مکالمه را قطع کرده و ژنرال هایزر نیز شرایطی را برای انجام کودتا عنوان می نماید، که در آن زمان از هیچ کس ساخته نبود.

هایزر در این باره در خاطراتش می نوییسد: …وقتی صحبت را شروع کردیم، گفتم که ژنرال هیگ نیز پشت خط است. ژنرال دیوید جونز رییس ستاد مشترک گفت که آن طرف خط، خودش، معاون وزیر، دونکن ودکتر برژینسکی قرار دارند…پرسید آیا مایلم برای ترتیب یک کودتای نظامی به تهران برگردم؟ …گفتم تحت شرایط زیر می توانم …به مقدار نامحدود نیاز به پول خواهد بود، باید حدود 10 الی 12 ژنرال آمریکایی را با خود ببرم. 1000 نفر از بهترین سربازان آمریکایی را لازم دارم. زیرا در این موقعیت نمی دانستم روی چه مقدار از سربازان ایرانی می توانم حساب کنم و بالاخره نیاز به حمایت همه جانبه و متحد کشورم دارم…

 احمقانه است

مروری بر نوشته ها و یادداشت های برژینسکی که می بایست در مقام مشاور امنیت ملی آمریکا آخرین و دقیق ترین اطلاعات را درباره اوضاع ایران در آن ساعات سرنوشت ساز و حساس داشته باشد و همچنین دیگر اعضای ارشد دولت ایالات متحده در آن جلسه اضطراری، میزان بی اطلاعی و سردرگمی مقامات رهبری آمریکا را درباره اوضاع ایران نشان می دهد.

جلسه اضطراری کاخ سفید در ساعت 30/8 صبح یکشنبه 11 فوریه تشکیل شده که باتوجه به اختلاف ساعت تهران و واشنگتن برابر ساعت چهار بعداز ظهر روز 22 بهمن 1357 است. یعنی ساعتی که ارتش اعلام بی طرفی کرده، بختیار ناپدید شده و دیگر رژیم سلطنتی در ایران وجود ندارد که ارتش از آن پشتیبانی کند یا نکند. سلسله مراتب فرماندهی در ارتش به کلی درهم ریخته و ارتباط هیئت مستشاری آمریکا با قسمت های مختلف ارتش قطع شده بود. فکر انجام کودتا در چنین شرایطی به قول سولیوان بسیار سخیف و احمقانه به نظر می رسید.