این [خط] شصت الی هفتاد نفر نیرو بیشتر نداشت و سه الی چهار کیلومتر چپ و راست آن باز بود؛ ولی ما مشاهده کردیم آن چنان خداوند رعب در دل دشمنان انداخته و شاید ملائکة الله در آن فضاهای خالی زیاد، با دشمن می جنگیده اند.
به گزارش مرور نیوز، در عملیات خیبر یک لحظه هایی داشتیم که دشمن توی جزیره آن قدر به ما فشار آورده بود که دیگر تصمیم داشت جزیره را همان روز از ما بگیرد و تا آن روز هم ما با نیروهایی که در جزیره داشتیم به شدت (با دشمن) مقابله کردیم.
وقتی بود که دیگر نه مهماتی بود و نه نیرویی و بعضی جاها هـم نیروهای ما در محاصره دشمن قرار گرفته بودند و کلاً فقط یک خط در دست ما مانده بود.
این [خط] هم شصت الی هفتاد نفر نیرو بیشتر نداشت و سه الی چهار کیلومتر چپ و راست آن باز بود؛ ولی ما مشاهده کردیم آن چنان خداوند رعب در دل دشمنان انداخته و شاید ملائکة الله در آن فضاهای خالی زیاد، با دشمن می جنگیده اند.
و ما شصت نفر در مقابل سیل انبوه تانک ها و نفرهای دشمن توانستیم مقاومت کنیم و دشمن فقط متوجه ما شصت نفر بود و هرچه آمد جزیره را تصرف کند، نتوانست؛ در صورتی که خیلی راحت می توانست از راست یا چپ، نیروهای ما را دور بزند و همه را به اسارت بگیرد؛ ولی همان لحظه ما دیدیم دشمن متوقف شده، رعب دارد و نمی تواند بیاید.
حتی تانکهای خالی در آن فضای باز می رفتند و دوباره باز می گشتند. من وقتی با یکی از برادران بسیجی صحبت می کردم، پرسیدم: «چطور شد که دشمن از آن طرف نیامد؟» گفت: «مگر ندیدی نیروهای خودمان آرپی جی می زدند؟!» در صورتی که ما خودمان می دانستیم نیرویی در آن جا نداریم.
یقیناً ملائکة الله و امدادهای غیبی خداوند ما را در آن جا نگه داشت و از آن لحظه، یقین حاصل کردیم که خداوند اراده کرده جزیره مجنون را حفظ کند؛ چه نیروی زیاد و چه کم به کار ببریم تأثیری ندارد؛ چون نیرویی است که بنابر حفظ جزیره گرفته و قلب ما قوت گرفت. آن روز را تا شب به هر شکل ممکن مقاومت کردیم. از همان شب، دشمن دیگر جرات حمله اساسی و تصرف جزیره را از دست داد.
برگرفته از کتاب «برف تا برف» مجموعه خاطراتی از شهید مهدی شیخ زین الدین
راوی:شهید مهدی شیخ زین الدین