رضا یزدانی نوشت:« خدایا خودت دست این بندگان مصیبت دیدتو بگیر… ساختمانى که هزار جور مشکل کوچک و بزرگ داشت و هیچ گونه رسیدگى صورت نگرفت، حتى ایمنی آن تامین نشد تا منتهى به این فاجعه بزرگ شود ….»

مهتاب کرامتی نوشت: « ۳۰ دی عزای ملی»

امیر جعفری نوشت: «بسم الله الرحمنِ الرِحیم اَمن یُّجیب المُضطَرَّ اِذا دَعاه وَ یَکشِفُ السُّوء وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الاَرضِ ءَاِلهٌ مَّعَ اللهِ قَلیلاً مَا تَذَکَّرُونَ ‎سلامتی آتش نشانان»

نیما شاهرخ شاهی نوشت:« نمیدونم چی بگم…سوختند… واقعا مظلومند….خدایاااااا»

حمیرا ریاضی نوشت: «بیایید دعا کنیم برای دلیر مردان آتش نشان سرزمینمان»

فریبرز عرب نیا نوشت:« زمان هایی هست که زبان آدم از درد و بغض بند می آد.

چه می شه گفت جز اظهار همدردی؟ دعا کنیم خدا به کمک کسانی که زیر آوار موندن بیاد و براشون معجزه کنه.

خدا آتش نشان های قهرمان و از خود گذشته ی مارو که بی هیچ ادعایی از جونشون برای مردم مایه می گذارن در پناه خودش حفظ کنه.»

ملیکا شریفی نیا نوشت:« لال می شود آدم»

هوتن شکیبا نوشت:« ثبت غصه و غم و تلخى و بیمارى و مرگ دیگران براى یادگارى… دلِ سنگ میخواهد.»

علیرضا کمالی نوشت:« تسلیت و ابراز تأسف به اندازه ارزنى از داغ خانواده شهداى آتشنشانى کم نمى کند.و اما مسئولین دلسوز که بار ها با اکراه پرونده تعلق سختى کار به آتشنشانها را رد کردند و اختصاص هفته اى یک روز استخر به آنها و خانواده هایشان توسط شهردارى را کافى میدانند. تقاضا دارم که این مسؤلین عزیز به مدت طولانى و شاید تا آخر عمرشان زبان در کام داشته باشند و جهت برقرارى ارتباط از حرکت و زبان بدن استفاده کنند و فعل کشیدن خجالت را صرف کنند. کشف علت و مسببین این حادثه تلخ،دردى از داغ بر دل نشسته مام میهن دوا نمى کند.»

شبنم قلی خانی نوشت: «انقدر غمگینم که هیچ کلمه ای بر زبانم نمی آید برای خانواده قربانیان صبر و برای مسئولان آگاهی میطلبم.آیا زمان اون نرسیده که به فکر تجهیز و بازسازی ساختمانهای قدیمی برای جلوگیری از حریق باشیم؟ آیا نمیشود مثل اکثر کشورهای دنیا کشیدن سیگار داخل ساختمانها ممنوع باشد؟ کسی چه میداند شاید یک ته سیگار کوچک باعث این فاجعه بزرگ شده؟؟؟»

شبنم مقدمی نوشت:« خون جگری…می دانم…دردت به جانم…»

آزاده نامداری نوشت:« سفر که میکنم عهد میبندم بادلم، که خبرهای سرزمین مادری را برای مدتی نشنوم، اما کمی دوباره میفهمم من دلم را وسط سرزمینم جاگذاشتم، فراموشی چیست؟بی دردی کدام است؟ نه برای برجی که مرد، نه برای خاطراتی که فروریخت تنها برای آنانی غمگینم که دلشان به دل کوچه وخیابانهایشان بند است واین دل مدام میلرزد.»

پانته آ بهرام: «آنها پدرِ کسی بودند. برادر، پسر و معشوقِ کسی. اما وظیفه شان را تا انتها مثل همیشه تا انتها به سر انجام رساندند. آنچه از صبح گفته اند و شنیده اید را تکرار نمیکنم که چشمهایم از اشک هنوز تار میبیند و شما هم . تنها یک درخواست. به آژیرهایشان بیشتر احترام بگذاریم.

پ ن: بیایید در این روزِ تلخ به خودمان قول دهیم که به جای تماشاچی پیگیر بودن،در این لحظات بازیگرِ خوبی باشیم و صحنه را برای بازیگران حرفه ای تر، که همان امدادگران هستند، خالی کنیم.»

مینا وحید نوشت: «تو این دنیای پر از حساب و کتاب و منفعت طلبی،اینها از چه جنسی اند که اینقدر بی منت جون میدن!!!نه قراره کوچه ای بنامشون بشه،نه بزرگراهی…فقط وفقط انسانیت!!! برای رفتنتون ایران غمگینه»

امیراحمد انصاری نوشت: «تسلیت برای قهرمان های معاصر

برای آتش نشان های جان بر کف

برای همه فرزندانی که امشب بی پدر سر بر بالین می گذارند

برای همسران چشم انتظار و پدران و مادران داغ اولاد دیده

و

بسیار بیشتر تسلیت بر آنهایی که چند لایک بیشتر را با جان انسان ها تاخت زدند و احتمالا هم بسیار مسرورند

هیچ سردار عرب،مغول،افغان،رومی و یونانی و… چنین کاری نکردند.

چنین معامله حقیرانه ای !!!

توی صفحاتشان پر است از پیروی از کوروش کبیر و دعوای ایرانی و عرب و شیعه و سنی و …

بی خیال برادر انسانیت سیری چند

کی قرار است به خود آییم؟

از دیدن اینهمه جهل واقعا شرمنده ایم…شرمنده هر یک نفری که می توانست باشد و حالا به خاطر عکس و فیلم این مزخرفات نیست…

باقی بقایتان»