کارشناسان حاضر در نشستی به میزبانی دانشگاه کمپلوتنسه مادرید، ضمن تمجید از سینمایی ایران، آن را رو به حرکت و منحصر به فرد توصیف کردند.

به گزارش مرور نیوز رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا، همایش دو روزه معرفی سینمای ایران را در محل دانشکده ارتباطات دانشگاه کمپلوتنسه مادرید برگزار شد.
در دومین روز این همایش که روز گذشته(سه شنبه) با عنوان «بازنمایی جنسیت در سینمای ایران» برگزار شد، «کارینا ناترپیر« استاد سینما و عکاسی دانشگاه اوتونوما سانتو دومینگو جمهوری دومینیکن و دانشجوی دکترای دانشگاه مادرید، «ماریو راخاس فرناندز» استاد سینمای دانشگاه پادشاه خوآن کارلوس مادرید، «نیکو روآ» مستندساز و نویسنده و «الهام کاویان» دانشجوی دکترای دانشگاه سالانکا (غرب) به بیان دیدگاه های خود در این خصوص پرداختند.
«کارینا نارپیر» استاد سینما و عکاسی دانشگاه اوتونوما سانت دومینگو جمهوری دومینیکن و دانشجوی دکترای دانشگاه مادرید در این نشست با عنوان «تکامل تاریخی سینمای ایران»، به مرور تاریخ پیدایش سینما در ایران از زمان قاجار تا بعد از جنگ تحمیلی پرداخت و در مورد شخصیت های متعددی که سینما را در ایران توسعه دادند، توضیحاتی ارائه کرد.
وی گفت: معتقدم سینمای ایران، سینمایی است که مدام در حال حرکت است و سینمایی است که قصد ندارد یک نقطه پایان در ذهن بیننده قرار دهد، بلکه تلاش دارد که در ذهن آنها سوال ایجاد کند و این مهمترین عنصر سینمای ایران است.
کارینا نارپیر ادامه داد: این نقشی‌ است که سینما باید داشته باشد و باید همینطور نیز باشد زیرا سینمای ایران، تاثیر سیاسی، نه تنها در داخل کشور بلکه همچنین در جهان عرب داشته است.
این کارشناس سینما تصریح کرد: زیباترین مورد در سینما این است که شما فیلمی را نگاه کنید که فیلمساز یا کارگردان، همه چیزهایی‌ را که می‌ خواهد در فیلم بیان کند به شما نشان ندهد و موجب شود بیننده در ذهن خود فیلم های بیشتری را بسازد و این چیزی است که در سینمای ایران می‌ بینیم.
وی افزود: ویژگی‌ سینمای ایران، موفقیت در مدیریت مستند و داستان های تخیلی‌ برای ایجاد احساسات انسانی‌ و بیان داستان هایی‌ است که مخاطب، خود را نه به عنوان بیننده بلکه به عنوان شخصیت فیلم می‌ بیند.

** اصغر فرهادی مشکلات جهانی‌ را منعکس می‌ کند
«ماریو راخاس فرناندز» استاد سینمای دانشگاه پادشاه خوآن کارلوس مادرید نیز در بحثی با عنوان «نوشتن احساسات: تحلیل روایت جدایی نادر از سیمین» به تشریح ابعاد و ویژگی‌ های این فیلم افزون بر فیلم «فروشنده» دیگر ساخته «اصغر فرهادی» پرداخت.
وی با بیان اینکه این دو فیلم بیننده را مجبور به فکر و تامل می‌ کنند، در این مورد که فیلم های اصغر فرهادی چگونه در بیننده احساسات ایجاد می‌ کنند، خاطرنشان کرد: این فیلم ها نیاز دارند که بیننده، فیلم را برای خود بسازد.
ماریو راخاس فرناندز ادامه داد: احساسات جهانی‌ هستند و «جدایی نادر از سیمین»، تفسیر های پیچیده ای دارد، اما آنچه که باید گفت این است که فرهادی با یک سبک بسیار طبیعی و کم خرج در داستان و بدون سانسورهای ویژه، استعداد خود را نشان می‌ دهد.
این استاد دانشگاه افزود: فرهادی، مشکلات جهانی‌ را منعکس می‌ کند. مکان، تنها بخش کوچکی در توسعه یک داستان خاص است که از افشاها دوری می‌ کند و به اعمال حذف رویدادها در فیلم برای هیجان آمیز کردن آن می‌ پردازد.
وی با طرح این سوال که چرا فیلم های ایرانی می‌ بینیم، خاطرنشان کرد: فیلم های ایرانی‌، منحصر به فرد بوده و همانند فیلم های آمریکایی نیستند که بشود دانست که بزودی چه می‌ گذرد.

** انتقاد از هالیوود برای تحریف تاریخ ایران
سخنران دیگر این مراسم، «نیکو روآ» مستندساز و نویسنده کتاب «متحد ایرانی» بود که در بحث خود با عنوان «سینمای ایران: معماری احساسات»، با اشاره به چندین فیلم ضد ایرانی از جمله «300»، «اسکندر» و یا «آرگو»، از هالیوودیسم و تبعیض و تحریف هایی‌ که در آن نسبت به ایران می شود و ایران و تاریخ آن را بدنام می‌ کند انتقاد کرد.
وی ادامه داد: به این کشور سفر کردیم و مردم آن را شناختیم، می‌ دانیم که چقدر دستکاری و فریب در این داستان ها وجود دارد. ما آن را می‌ دانیم و آن را بیان می‌ کنیم اما انگار فایده ای ندارد و با اینکه در مورد آن کتاب می‌ نویسیم و یا تلاش دیگری می‌ کنیم که چشم مردم را باز کنی ، فیلم ها کار خود را می‌ کنند، چون از قصد و برای لطمه زدن به ایران ساخته شده ا‌ند.
نیکو روآ همچنین به هشت سال جنگ تحمیلی اشاره کرد و با انتقاد از موضع گیری های غرب در حمایت از صدام و علیه ایران، این اعمال را شدیدا محکوم و تاکید کرد که ایران هیچگاه به کشوری حمله نکرد و فقط از خود دفاع کرد و این جنگی بود که زخم های بسیاری را در جامعه ایرانی باقی‌ گذاشته است.
وی به تحلیلی از چهار فیلم «شیار 143»، «کفشهایم کو»، «رخ دیوانه» و «بید مجنون» که در این مراسم به نمایش در آمدند پرداخت و ویژگی‌ های کارگردانان این آثار را توضیح داد.

** زن در آینه فیلم های کیارستمی
در بخش دیگری از این همایش، «الهام کاویان» دانشجوی دکترای دانشگاه سالانکا (غرب)، در مورد زن در سینمای عباس کیارستمی صحبت کرد.
وی همچنین در مورد اینکه صنعت سینما در چه زمانی‌ وارد ایران شد و زنان در ایران چه شرایطی داشتند، توضیحانی ارائه کرد.
کاویان گفت: سینما در ایران، نخست به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای سیاستمداران بود و پس از آن و با گذشت سالها، به یک چیز تجاری و بدون محتوا که جنبه تفریحی داشت تبدیل شد که زن در آن فیلم فارسی‌ فقط چیز مبتذل یا یک عروسک بود.
وی با بیان اینکه در واکنش به سینمای تجاری، جریان روشنفکری به نام «موج نو» ایجاد شد، افزود: با این موج نو، به جای اینکه یک پیشرفتی برای زنان ایجاد شود، یک عقبگرد رخ داد و زن ها را بار دیگر به دهه ها قبل که غالبا نقش های کم رنگ و حاشیه ای داشتد، فرستاد.
این کارشناس سینما، با مروری بر تاریخ سینما و نقش زنان در سینمای قبل از انقلاب و دوران جنگ، به فیلم های «عباس کیارستمی» به عنوان کسی‌ که واقع بین بوده و فیلم های خود را بر اساس واقعیت های زمان می‌ ساخته، اشاره کرد.
کاویان گفت: کیارستمی در مورد کودکان فیلم می‌ ساخته و به طور طبیعی، زنان به عنوان مادران این بچه ها نقش اول را بازی می‌ کردند اما این فیلم ها در مناطق روستایی فیلمبرداری می‌ شدند و قاعدتا نمی‌ توانسته نقش های پر رنگی‌ به زنان بدهد زیرا بازیگران فیلم های کیارستمی، نقش بازی نمی‌ کنند بلکه زندگی‌ واقعی‌ خود را بر روی پرده سینما منعکس می‌ کردند.
وی تکامل فیلم های کیارستمی در مورد زنان را منوط به گذشت زمان و شرایط جامعه دانست و آن را به سه مرحله 1970 تا 1990 در ارتباط با سینمای کودکان، 1990 تا 2000 که سینمای به اصطلاح شاعرانه است و 2000 به بعد که سینمای اجتماعی و بازگشت به زن است، تقسیم کرد.
وی افزود: از سال 1990 تا 2000، زنان نقشی‌ در فیلم های عباس کیارستمی ندارند اما پس از گذشت این دوران و با تغییر شرایط جامعه و به روی کار آمدن دولت اصلاحات، نقش زنان در جامعه پر رنگ و این مورد بار دیگر در فیلم های کیارستمی نظیر «10» و «شیرین» منعکس شد.
کاویان گفت :معتقدم که در سینمای کیارستمی، از ابتدا تا انتها، اگر نقش این زن ها را بر اساس نقش و رنگی‌ که زنان در جامعه داشتند در کنار هم قرار دهیم، شاهد پیشرفت آنها هستیم به طوری که اگر بین نخستین فیلم کیارستمی با فیلم «10»، مقایسه ای صورت گیرد، می‌ بینیم که زن دیگر آن موجود ضعیفی نیست که در سایه یک مرد باشد بلکه زن تبدیل به یک زن قوی و مدرن قرن 21 شده است.