وضعیت شبکه نمایش خانگی به گونه ای است که این شبکه مستعد انجام هر گونه کار خلاف مالی کرده است!

گروه فرهنگی-مرور نیوز:در اولین روزهای تولد سینما کمتر کسی به جنبه سرگرمی سازی این هنر توجه می کرد و تصور عموم مردم این بود که این هنر نوظهور برای ثبت مستندات و استفاده های آموزشی موثر است.ساخت آثار داستانی و پس از آن ظهور تلویزیون باعث شد مردم تشنه سرگرمی روز به روز بیشتر به جنبه سرگرمی سازی این هنر صنعت جدید توجه کنند.

از دهه هشتاد میلادی بود که پدیده ای به نام تلویزیون کابلی در آمریکا ظهور کرد.این تلویزیونها برخلاف شبکه های عمومی و در دسترس که از طریق آنتهای هوایی قابل دسترسی بودند،از طریق کابل به خانه های مخاطبین می آمدند و به همین سبب به تلویزیون کابلی مشهور شدند و تفاوت عمده آنها با تلویزیونهای معمولی این بود که برنامه های تخصصی مطابق با سلیقه مخاطب پخش می کرد و مخاطب تنها با پرداخت مبلغ اندکی،به جای چرخیدن بیهوده در میان صدها کانال تلویزیونی،به کانالی که صرفا برنامه هایی مطابق سلیقه او پخش می کند دسترسی داشت ودر واقع اولین شکل از شبکه نمایش خانگی اینگونه متولد شد.

این روها هم در بسیاری از کشورهای دنیا شبکه های کابلی از طریق امواج ماهواره ای به مردم خدمات رسانی می کند و شبکه های تخصصی که فیلم،سریال،کارتون،مستند های علمی یا مستندهای حیات وحش را به شکل تخصصی جمع می کنند در تمامی کانالهای ماهواره ای وجود دارد.

سینمای ایران در دهه هشتاد میلادی که مطابق با دهه شصت هجری شمسی بود،دوران سختی را پشت سر می گذاشت.نوزایی سینمای ایران پس از انقلاب در حالی که بیشتر ستارگان آن ممنوع الکار شده بودند آن هم در شرایطی که اندکی پس از انقلاب جنگ تحمیلی آغاز شده بود،وضعیت بغرنجی برای سینماگران به وجود آورده بود.از سویی با توجه به دیدگاههای جدید حاکم بر سینما و شرایط بغرنج کشور،ساخت فیلمهایی دفاع مقدسی یا معناگرا در دستور کار قرار گرفت و از سوی دیگر تهیه کنندگان برای جلب مخاطب مجبور بودند به نوعی بحث سرگرمی سازی را در آثار سینمایی خود داشته باشند.

تمام این اتفاقات هم در شرایطی می افتاد که ویدئو در آن دوران جزو کالای ممنوعه بود و اگر مخاطبی فیلمی را در سینما می دید،برای دیدن مجدد آن باید صبر می کرد تا شاید آن فیلم از تلویزیون پخش شود.این وضعیت تا رفع ممنوعیت ویدئو و تاسیس موسسه رسانه های تصویری در سال 1372ادامه داشت و از آن سال بود که کم کم فیلمهای سینمای ایران در شبکه نمایش خانگی پخش شد اما هنوز خبری از محصولاتی که مختص این شبکه باشد وجود نداشت.

شروع داستان شبکه نمایش خانگی در واقع با هدفمندی یارانه ها کلید خورد.تهیه کنندگان ناگهان خود را دربرابر هیولایی به نام هزینه تولید دیدند که در حال ورشکست کردن آنها بود و جدا از مساله دستمزد گران ستاره ها،هزینه های ساده ای مثل پول بنزین ماشینهای فیلم یا هزینه ناهار عوامل به مبالغی کمر شکن تبدیل شدند.خلاصه داستان این شد که هزینه تولید فیلم بیش از صد درصد افزایش پیدا کرد و از سوی دیگر در همان زمان بود مخاطبان سینما به علت کیفیت بعضیاز آثار ضعیف تولیدی رو به کاهش نهاد و سینماها هم از تماشاگر خالی شد.

در این میان عده ای با این فکر که اثری با کیفیت تولید کنند که مخاطب برای خرید آن پول پرداخت کند،جرقه ساخت سریال برای شبکه نمایش خانگی را زدند و ده سال قبل اولین بار پیمان قاسم خانی مجموعه طنز آیتمی «فضانوردان می آیند» را یکسره و پیش از اینکه در تلویزیون پخش شود، روانه این سیستم کرد.

«قهوه تلخ»و«قلب یخی»تا مدتها پر سرو صدا ترین تولیدات این شبکه بودند.حضور بازیگران چهره در هر دو سریال و حواشی بی پایان آنها بسیار خبر ساز بود.در «قلب یخی» بعد از یک سری تقریبا اکثر عوامل آن تغییر کردند،داستان چند بار عوض شد و در نهایت سریال به شکل مبهمی به پایان رسید.«قهوه تلخ»البته پر حاشیه تر بود و با وجود شروع خوبش،از میانه کار به دلیل تاخیر در پخش و ندادن جوایز برندگان قرعه کشی اعتماد مردم به این سریال از دست رفت و دعوای مدیری با تهیه کنندگان این سریال که از همان زمان متواری شدند،باعث شد سریال حتی نیمه کاره رها شود و هرگز نفهمیدیم چه بلایی سر شخصیتها آمد.

ورود داوود میرباقری و مهران برومند به عرصه نمایش خانگی باعث شد تولیداتی با کیفیت خوب به این شبکه بیاید و «شاهگوش»به نحوی باعث آشتی مخاطبان با شبکه نمایش خانگی شد.

در این سالها هزینه کمر شکن تولید فیلم بسیار بالا رفته است و دستمزد کلان ستارگان در چند سال اخیر هم این مساله را تشدید کرده بود.بنابراین وقتی خبر تولید سریال شهرزاد به کارگردانی حسن فتحی با حضور بازیگرانی چهره و در یک برهه تاریخی منتشر شد،همه شروع به گمانه زنی در مورد محل تامین بودجه این سریال بودند که مبلغ قابل توجهی خواهد بود.مساله ای که از چند وقت پیش تهیه کنندگان قدیمی سینمای ایران در مورد آن هشدار داده بودند.

هنر-صنعت سینما مانند هر صنعتی پیرو یک دسته از قوانین بازار و سرمایه است و تهیه کنندگی در سینما آموختن همین فن است.میزان گردش مالی سینمای ایران از دهه شصت تا میانه دهه هشتاد شمسی مبلغ معین و معلومی بود که ناگهان چند برابر شد و همین موضوع باعث شد تهیه کنندگان باسابقه سینما هوشیار شده و نسبت به این مساله یعنی ورود پولهای مشکوک به سینما و عرصه نمایش خانگی هشدار دهند.

این هشدارها ابتدا در مورد تولیدات سینمایی که شنیده می شد«ب-ز»سرمایه دار معروف در آنها سرمایه گذاری می کند به گوش رسید.این سرباز اقتصادی نظام!(ادعایی که در مورد این شخص تکرار می شد)به مدد دوستی قدیمی با یکی از بازیگران سینما توانست وارد جامعه سینمایی شود و از طریق این بازیگر در چند پروژه سرمایه گذاری کرد.پس از مدتی و با مشخص شدن اینکه این فرد به دولت بدهی دارد و دستگیری او؛چند فیلم هم که با سرمایه گذاری او ساخته شده بود در وضعیتی پا در هوا به سر می برند.البته مشخص نیست به دلیل بد سلیقه بودن دوست بازیگر«ب-ز»یا کدام دلیل دیگر،اصولا فیلمهایی که با حمایت این سرمایه دار ساخته شد جزو آثار ضعیف و کم فروش سینمای ایران ثبت شدند!

به قول قدیمی ترها«آسیاب به نوبت»و حالا نوبت به رو شدن اختلاسهای محمد امامی رسیده.وقتی تهیه کنندگان با سابقه هشدار می دادند که ورود این همه پول بدون ضابطه ونظارت به سینما بسیار خطرناک است،همه با خنده و تمسخر این فریادهارا می دیدند و آن را حسادت تهیه کنندگان قدیمی نسبت به جوانان می شمردند.اما مشخص است وقتی پای هزینه های تولیدی میلیاردی و دستمزدهای کلان به بازیگران در  سینمای بیمار ایران مطرح شود،سینما و در کنار آن تولید محصولات تصویری بهترین سرپوش برای رو کردن پولهایی است که می توان ادعا کرد از سود این سرمایه گذاری میلیاردی(آن هم با پول اختلاسی)به دست آمده و ساحت فرهنگ اینگونه به محل پولشویی تبدیل می شود.

حالا همه به فکر راه حل هستند آن هم در حالی که هنوز سریالهایی پر طمطراق و پر بازیگر برای شبکه نمایش خانگی در حال ساخت است که هنرمندان بزرگی در آنها بازی می کند و در مورد آنها هم هشدار داده می شود.تهیه کنندگانی که امضای بعضی ازانها پای کارت تهیه کنندگی مختلسان جوان است،مدعیان اصلی این میدان هستند و چند دسته گی در میان تشکلهای تهیه فیلم از جمله مهترین عواملی است که ورود افراد ناشناس و بی سابقه را به سینما تسهیل می کند.هزینه بالای تولید فیلم همچنان چون دامی پولهای سرگردان را به سمت خود می کشد و در نبود شفافیت هزینه ها و در آمدها،تکرار چنین اتفاقی دور از ذهن نیست.

شبکه نمایش خانگی در صورا عدم نظارت و ساماندهی می تواند تبدیل به پوشش اصلی پولشویی در کشور شود و به جز اختلاس گران جوان،کم کم باندهای قاچاق کالا و حتی مواد مخدر را هم به خود جذب کند.تدوین قوانین بازدارنده و نظارت کافی شاید بتواند مانع از این اتفاق شود اما باید از امروز اقدام کرد که فردا دیر است.