هجمه اخیری که برخی سیاسیون در آستانه برگزاری انتخابات شوراها، علیه ورزشی ها به راه انداخته اند را باید از زوایای مختلف بررسی کرد.

مرور نیوز- گروه ورزشی: پیش از هرچیز اصلا قرار نیست تا به اصطلاح چشمان خود را بسته و به صرف اینکه یک ورزشکار دارای عناوین و مدال های متعدد قهرمانی حتی در بالاترین سطح هست، وی را شایسته عضویت در شورای شهر بدانیم کما اینکه عقل و منطق نیز تایید نمی کند تا هر کسی را به صرف داشتن مدارک تحصیلی حوزه ساخت و ساز، مناسب عضویت در شورا دانست!

اصلا با چه استدلالی گفته می شود یک فرد ورزشی نباید در عضویت شورا باشد؟ مگر اعضای شورا برآیند و چکیده جامعه آماری یک شهر نیستند؟

مگر همانطور که یک شهر نیازمند برنامه ریزی در حوزه ساخت و ساز و خیابان و پارک است، نیازمند برنامه ریزی و طرح های کارشناسی در حوزه جذب حداکثری مردم به ورزش همگانی و تفریحی و ارتقا شاخص سلامت برای آن ها نیست؟

آیا انتظار می رود مثلا یک معمار که صرفا با نقشه و گچ و خاک و سیمان سروکار داشته است، با نظرات و پیشنهادات کارشناسی در حوزه ورزش شهری در این بخش ایجاد تحول مثبت نماید؟!

شورای شهر محلی است که از نظر منطقی، افراد با تخصص های مختلف باید حضور داشته باشند و در حوزه تخصصی خود ارائه طرح و برنامه های اجرایی نمایند.

این گروه هایی که فرو ریختن پلاسکو را ناشی از حضور ورزشی ها در شورای شهر می دانند، لطفا ده ها ناکامی و شکست و سو مدیریت در تاریخ ورزش کشور را نیز با صدای بلند منتسب به مدیران سفارشی و ناآشنا به مدیریت عملی و اجرایی ورزش اعلام نمایند.

چرا این هشتک ها و موج های خبری به سمت این گروه از مدیران سفارشی که به ناحق بر مسند ورزشی ها تکیه زده اند، نشانه نرفته و نمی رود؟

جان کلام اینکه ناکارآمدی یک فرد را نباید به جامعه کلی و سوابق تحصیلی آن فرد نسبت داد.

مشکل اصلی، فقدان مدیران کارآمد و اثربخش در تمامی بخش ها چه ورزشی و چه غیر ورزشی است.

مطابق با نظر سایمون، اصلی ترین کار یک مدیر تصمیم گیری است و در جایی دیگر، متخصصان علم مدیریت، مدیریت را انجام کار به وسیله ی دیگران تعبیر می کنند.

ناکارآمدی برخی چهره های ورزشی در شورای شهر را هرگز نباید به کل جامعه مدیران ورزشی نسبت داد زیرا اگر یک چهره شاخص ورزشی، در حد یک فرد عوام نیز از سطح سواد عمومی برخوردار نیست، این را صرفا باید مشکل خاص آن فرد دانست نه مشکل تمامی جامعه ورزش و البته مشکل آن هایی که تحت تاثیر یک جو احساسی کاذب و نه توجه به شایستگی ها، به چنین افرادی رای داده اند.

هستند بسیاری از مدیران ورزشی که از قابلیت ها و توانمندی های بسیار بالا در حوزه مدیریت استراتژیک برخوردارند، اما روابط حاکم در مقابل ضوابط کمرنگ شده، به آنها اجازه رشد و نمایش توان مدیریتی نداده است.

اصول مدیریت چه در بخش ورزش، چه صنعت و چه شهرسازی یکی است و هیچ تفاوتی ندارد. مساله مهم این است آنهایی که می خواهند نماینده طیفی از مردم در مجلس یا شورای شهر باشند، باید از توان و قابلیت ذاتی اولیه به عنوان پیش نیاز و شرط لازم برای فعالیت و مسئولیت پذیری در چنین حوزه هایی برخوردار باشند زیرا چه مجلس و چه شورای شهر به افرادی با تخصص های مختلف و کارشناس در رشته تخصصی خود متناسب با ضرورت های یک زندگی واقعی و طبیعی، نیازمندند.

طرح و برنامه و فکر از این کارشناسان، اجرا با بخش های اجرایی.اما آیا هرگز به پاسخ این سوال فکر کرده اید صرف نظر از ورزشی های شورای شهر و مجلس که از نگاه منتقدان همه آنها را به یک اندازه ناکارآمد می دانند و ما هم اذعان داریم برخی از آنها واقعا حضور تاثیرگزاری در جریان تصمیم سازی ها نداشته اند، سایرین و غیر ورزشی ها چه گلی به سر این ملت زده اند و چه فتح الفتوحی را انجام داده اند؟!