امام معتقد بود به این زودی از دست تربیت یافتگان غرب خلاص نمی شویم

به گزارش مرور نیوز، محمد بحرینی اندیشه های معمار کبیر انقلاب اسلامی همچنان زنده و راهنمایی برای نسل های بعدی انقلاب است تا با این چراغ هدایت در مسیر اسلام و انقلاب اهداف متعالی آن را به ثمر برسانند. در این مجال و به مناسبت رحلت بنیان گذار انقلاب اسلامی گفتگویی با محمدصادق کوشکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در مورد دغدغه ها و اندیشه های امام خمینی انجام دادیم که در ادامه می خوانید؛

مهم ترین دغدغه حضرت امام (ره) که در شرایط کنونی باید مورد توجه ما باشد چیست؟

برای فهم دغدغه های حضرت امام در خصوص روزگار فعلی ما از چند زاویه می توانیم به این بحث راه پیدا کنیم. یکی این که امام چه نکاتی را و چه عرصه هایی را برای انقلاب، نظام و استقلال کشور خطر می دانستند و زاویه دیگر این است که از زاویه دشمن شناسی از منظر امام (ره) وارد بشویم و ببینیم که امام چه کسانی را و چه جریاناتی را و چه طرز فکری را به عنوان دشمنان و آفات انقلاب معرفی کردند.

بدون جدا شدن و فاصله گرفتن از ماهیت استکباری شیطان، هر گونه تلاش برای مذاکره یا رابطه یا حل مشکلات با شیطان بزرگ و یا جهان استکبار به نتیجه نخواهد رسید، مگر عقب نشینی ما

از یک طرف امام (ره) به طور رسمی و جدی جهان استکبار را و در رأس آن آمریکا را به عنوان دشمن معرفی کردند و این که این دشمن در قالب شیطان بزرگ مجسم شده و با شیطان به هیچ نحوی نمی توان کنار آمد. مگر این که از ماهیت شیطانی و استکباری خود جدا شود و فاصله بگیرد. یعنی بدون جدا شدن و فاصله گرفتن از ماهیت استکباری شیطان، هر گونه تلاش برای مذاکره یا رابطه یا حل مشکلات با شیطان بزرگ و یا جهان استکبار به نتیجه نخواهد رسید، مگر عقب نشینی ما.

به تعبیر حضرت امام (ره) قدرت های غربی و استکباری هدفی جز تسلط بر جوامع دیگر ندارند و اگر کشوری بخواهد وارد تعامل با این کشورها بشود ثمره ای که نصیبش می شود جز تسلط نیست. از زاویه دیگر این که به تعبیر حضرت امام (ره) همیشه بودند و هستند کسانی که طرز تفکرشان، ترس از غرب است و این چنین افرادی وجود دارند و در کشور ما نیز این افراد حضور دارند. خود را تحقیر می کنند، خود را نمی بینند و توانایی های خود و ملت خود را نمی بینند و در ذهن شان غرب به عنوان کعبه آمال و جامعه آرمانی است.

آمریکا و اروپا را به عنوان نمونه های برتر می شناسند و تمام تلاش شان این است که جامعه ما را به سمت آن جوامع هدایت بکنند و حتی تسلط جوامع غربی بر کشورمان را به عنوان پیشرفت و ترقی می دانند. حال اگر این عوامل در داخل کشور بخواهند به ساحت قدرت برسند در عرصه های علمی و فرهنگی، از سینما و دانشگاه گرفته تا رسانه ها و حتی قدرت سیاسی ورود بکنند، آن وقت فضا در داخل کشور ما برای تسلط بیگانگان باز می شود.

فضا در کشور ما برای خوش آمدگویی به قدرت های استکباری تحت عنوان دستیابی به پیشرفت باز می شود. نکته دیگر این است که ماهیت قدرت های بزرگ، استکباری، توسعه طلبی و افزون خواهی است و آن ها ابایی هم ندارند از اینکه مطرح کنند که به دنبال تسلط بر جهان و تسلط بر هر نقطه غنی و هر نقطه مهم و با ارزشی هستند. وقتی که چنین افرادی در داخل جاده صاف کن تسلط غرب می شوند آن وقت دیگر لازم نیست که قدرت های بزرگ استکباری برای تسلط شان بر جامعه ای مثل جامعه ما به لشکرکشی نظامی بپردازند.

امام با بیان اینکه نگذارید انقلاب به دست لیبرال ها بیفتد و امثالهم هشدار می دادند از به قدرت رسیدن چنین افرادی که خود را عقب مانده، تو سری خور، بیچاره و تحقیر شده می دانند و دشمنان را برتر و بالاتر و پیشرفته تر می دانند و تنها راه رسیدن به پیشرفت و ترقی را هم بردگی و پذیرش تسلط قدرت های استکباری می دانند و نهی جدی می کردند

تا وقتی چنین نیروهایی و چنین ستون های پنجمی وجود داشته باشند که با تصور و توهم دستیابی به پیشرفت و ترقی جاده را صاف می کنند و در برابر حضور و نفوذ قدرت های استکباری غربی فرش قرمز پهن می کنند، آن ها دیگر به تهاجم نظامی نیازی ندارند و این دو عرصه هایی بود که امام (ره) به طور جدی جامعه را از آن بر حذر می داشتند. با تعابیری نظیر این که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید انقلاب به دست لیبرال ها بیفتد و امثالهم هشدار می دادند از به قدرت رسیدن چنین افرادی که خود را عقب مانده، تو سری خور، بیچاره و تحقیر شده می دانند و دشمنان را برتر و بالاتر و پیشرفته تر می دانند و تنها راه رسیدن به پیشرفت و ترقی را هم بردگی و پذیرش تسلط قدرت های استکباری می دانند و نهی جدی می کردند که نگذارید چنین افرادی در دانشگاه ها، مدارس و در عرصه های فرهنگی و سیاسی به قدرت برسند و صاحب اختیار رسانه ها، کرسی های وزارت و کرسی های مجلس بشوند.

در نقطه مقابل هم با تلاش برای ترویج دشمن شناسی این را یادآوری می کردند که قدرت های غربی قابل اعتماد نیستند. سابقه تاریخی نشان می دهد که آن ها قابل اعتماد نیستند و مشکلاتی که برای کشور ما در طول 200 سال اخیر ایجاد کرده اند نشان می دهد که قابل اعتماد نیستند و رفتارهایی که آن ها در سطح جهان داشتند هم همین طور است. به همین خاطر اگر این دو هشدار از جانب حضرت امام (ره) را جدی بگیریم قاعدتاً امروز بسیاری از مشکلاتی که برای کشور ما پیش آمده است و یا حتی در آینده پیش خواهد آمد را می توانیم تا حد زیادی پشت سر بگذاریم.

در رابطه با همین جمله حضرت امام (ره) که نگذارید انقلاب به دست لیبرال ها بیفتد، این جمله امام به چه علت بود؟ و این که در حال حاضر وضعیت به چه صورت است؟

در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت تا همین امروز کسانی را در کشور داریم که شیفته فرهنگ و اندیشه های غربی اند. این ها در قالب علاقه به دموکراسی، علاقه به لیبرالیسم، علاقه به پلورالیسم، علاقه به آن محورهای تمدنی و فرهنگ حاکم بر تمدن غرب صحبت می کنند و این ها را درست و علمی می پندارند و این که این ها نسخه هایی برای همه بشریت هستند. در نظر این ها حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر یک سند جهانی و انسانی است و همه ملزم به اجرای آن هستند و تخطی از آن یعنی تخطی و دور بودن از قافله تمدن. در حال حاضر نیز در قالب جریانات سیاسی مختلف حضور و بروز پیدا کرده اند.

حضرت امام گفتند ما از دست تربیت یافتگان غرب به این زودی ها خلاص نخواهیم شد. وجود این افراد باعث می شود که همیشه خطر نفوذ آن تفکری که امام تعبیر لیبرالیسم برایش به کار بردند وجود داشته باشد

از زمان دولت موقت تا امروز لیبرالیسم و علاقه به فرهنگ و تمدن غرب و برتر دانستن آن و تلاش برای حاکمیت آن در جامعه در چهره های مختلف وجود داشته است. یک زمانی در قالب دولت موقت بود، یک زمان در قالب دولت بنی صدر و جریانات و احزاب سیاسی و رسانه ها و در بعضی بخش های فرهنگی. به تعبیری که حضرت امام گفتند ما از دست تربیت یافتگان غرب به این زودی ها خلاص نخواهیم شد. وجود این افراد باعث می شود که همیشه خطر نفوذ آن تفکری که امام تعبیر لیبرالیسم برایش به کار بردند وجود داشته باشد. همیشه باید مراقب باشیم که چنین افرادی نتوانند از طریق عرصه هایی که در آن نفوذ کرده اند مسیر انقلاب را منحرف کنند و استقلال جامعه ما را به خطر بیندازند.

چرا اندیشه های امام خمینی (ره) همچنان زنده است؟

از آن جایی که ایشان یک عالم دین بودند به همین خاطر اندیشه های ایشان اندیشه های دینی بود. ایشان ترجمان و بیان کننده آن اندیشه های دینی و الهی بودند. این اندیشه ها، اندیشه های نامیرا و پایدار و جاودان است. تا وقتی کسی به این اندیشه ها مؤمن و معتقد باشد و آن ها را بشناسد این اندیشه ها زنده خواهد بود.