نتایج دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری که مشخص شد انتقادات در اردوگاه اصولگرایی هم آغاز شد؛ انتقاداتی که عمدتا جبهه نیروهای مردمی انقلاب را نشانه رفت.

به گزارش مرور نیوز، عده‌ای گفتند بجای قالیباف باید رئیسی کنار می‌رفت و عده‌ای هم سازوکار انتخاباتی جمنا را زیر سوال برد و درنهایت این محمدباقر قالیباف بود که در نامه‌ای موضوع نواصولگرایی را پیش کشید تا شاید جناح راست را متقاعد کند اصلاحات را در این جریان کلید بزنند. اصلاحاتی که شاید یک معنای آن عبور از جامعیتن باشد. غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در این مورد با به گفت‌وگو نشست هرچند ترجیح داد در مورد نواصولگرایی سکوت کند اما بازخوانی در ساختار اصولگرایی را لازم دانست. او در مورد عملکرد جمنا نیز گفت: ما از سال 1376 تا 1396 هیچ‌گاه شاهد رسیدن به فرد واحد نبوده‌ایم اما این دفعه به دلیل فعالیت جمنا اصولگرایان توانستند به یک فرد واحد برسند؛

 

مشروح این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید؛

 

آقای مصباحی مقدم! اصولگرایان نتوانستند در این دوره از انتخابات موفق ظاهر شوند، دلیل این ناکامی از نگاه شما چیست و عملکرد هم طیفانتان را چطور ارزیابی می کنید؟

با توجه به تجربه داخلی و جهانی یک دلیل روشن می‌تواند این باشد که دولت مستقر موقعیت برتر در تبلیغات و امکانات را دارد بنابراین بسیار طبیعی است که دولت مستقر بار دیگر سکان قوه مجریه را به دست بگیرد و علت آن واضح است چراکه هم چهار سال کارکرده و به مسائل اشراف دارد و هم در این حین تبلیغاتی را انجام داده است که این تبلیغات یا آشکار بوده و یا ضمنی، لذا قدرت در دست اوست و دیگر ارگان‌ها اگر رسمی وارد رقابت تبلیغاتی نشوند غیرمستقیم حتما حضور دارند کما اینکه این کار را کردند و انکارپذیر هم نیست درحالی‌که رقیب از چنین جایگاهی برخوردار نبوده، نه چهار سال کار کرده و نه رسانه‌ای قابل‌توجه در اختیار دارد برای مثال آقای رئیسی چهل روز قبل از انتخابات کار خود را شروع کرد و زمان کافی در اختیار نداشت، البته علاوه بر این او می‌توانست از ظرفیتی که وجود داشت استفاده کند و بخواهد به کمکش بیایند که خودش نخواست یا آنها نخواستند و این کمک صورت نگرفت.به‌طور عمده آقای رئیسی با تکیه به توانایی خودش توانست 16 میلیون رای بدست بیاورد.

 

منظور شما از ظرفیتی که می‌توانست کمک کند و اینکار را نکرد چیست؟

منظورم این است که یک مجموعه بزرگی را به کمک بگیرد.

 

چه مجموعه ای ؟

مشخصا منظور جریان اصولگرا و احزاب و شخصیت‌ها است. برای مثال در سفرهای استانی می‌توانست یک تیم بزرگ ر ا به همراه داشته باشد و زمانی که خودش در مرکز استان با مردم دیدار می‌کند تیم همراه را به شهرهای اطراف اعزام کند تا آنها نیز در شهرستان‌ها با مردم دیدار کنند. در هر صورت یا این موقعیت وجود نداشت یا او استفاده نکرد اما به نظر می‌رسید این اقدام می‌توانست بسیار مفید باشد.

 

البته عملکرد جمنا نیز با علامت سوال‌های گوناگونی روبه‌رو است برخی انتقاداتی را متوجه این جبهه می‌دانند شما عملکرد آن را چگونه می‌بینید؟

جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی یا جمنا چند ماه مانده به انتخابات شروع به کار کرد و فرض آنها این بود که ما برای یک کار بلندمدت آمده‌ایم و انتخابات سال 96 یک‌ دست‌گرمی بود و انتظار پیروزی صددرصدی نداشتند. طبعا تلاش خوبی کردند و توانستند نیروهای مردمی را از کل کشور جمع کنند و نشست‌های خوبی را برگزار کردند.
ما از سال 1376 تا 1396 هیچ‌گاه شاهد رسیدن به فرد واحد نبوده‌ایم اما این دفعه به دلیل فعالیت جمنا اصولگرایان توانستند به یک فرد واحد برسند پس این یک اقدام موفق بوده است و مجموعه افرادی که در سال 76 به آقای ناطق نوری کاندیدای جناح اصولگرا رای دادند هفت میلیون نفر بودند اما امروز کاندیدای جبهه اصولگرا 16 میلیون رای می‌آورد این یک رشد بسیار خوبی است لذا به نظر می‌رسد ایراد جدی متوجه آن نباشد البته نمی‌توان گفت هیچ ایرادی ندارد قطعا نواقصی وجود دارد که در حال بررسی است تا در انتخابات آینده مرتفع شود.

 

این نواقص را تشریح می کنید؟

ازجمله ایرادات جمنا این بود که از ظرفیت احزاب استفاده نکردند و تنها به ظرفیت افراد خاص اتکا کردند و نوعی عدم به بازی گرفتن احزاب در دستور کار بود که احزاب هم یک ظرفیت داشتند و چه‌بسا اگر از ظرفیت آنها استفاده می‌شد نتیجه بهتری می‌گرفتند.

 

منظور شما حزب موتلفه و پایداری است؟

من به‌طور خاص اسم کسی را نمی‌برم منظور من کل احزاب اصولگرا است که حدود بیست‌وچند حزب است.

 

برخی چهره‌های اصولگرا مانند آقای پور مختار، مصری و ... انتقادات دیگری را متوجه انتخابات جمنا می‌دانستند و می‌گفتند در این انتخابات استانی که برگزار شد، مهندسی صورت گرفت یا حتی آقای حاجی بابایی می‌گفتند اشتباهات جمنا در شکست انتخابات موثر بود آیا این نقد وارد بود؟

من در مورد اظهارنظر دیگران اظهارنظری ندارم.

 

اساسا اعتقاد دارید انتخابات درونی جمنا چه آن رای گیری استانی چه رسیدن به کاندیدای واحد ایراد داشته است؟

من این ایراد را ندیدم.

 

در جریان انتخابات 96 به نظر می رسید برخی احزاب که تفاوت قابل‌توجهی با جریان اصولگرای سنتی دارند مانند جبهه پایداری،رهپویان و ... به دنبال عبور از جامعتین بودند، خود شما فکر میکنید جریان اصولگرایی از محوریت جامعتین فاصله گرفته است؟

در این دوره از انتخابات ما شاهد استفاده از ظرفیت جامعه روحانیت مبارز بودیم و مسائل‌شان را با دبیر کل مطرح کردند در جامعه روحانیت هم مطرح شد اما مسئله عبور مطرح نبود.

 

همین جمعیت رهپویان که اشاره کردید و در جمنا هم نقش موثری داشت، مبنا را بر عبور از جامعه روحانیت و جامعه مدرسین قرار نداده بود.این موضوع در مورد جبهه پایداری هم صدق می‌کند؟

جبهه پایداری اصلا به جمنا ورود نکرد که بخواهیم بگوییم چه موضعی نسبت به جامعتین داشت. لذا وقتی ورود نکرده است دیگر پرداختن به آن موضوعیت پیدا نمی‌کند.

به‌هرحال پایداری در چارچوب اصولگرایی شناخته می شود، سوال من از این منظر است که احزاب درون اصولگرا آیا چنین موضعی دارند یا ...

درست است که آنها به جمنا ورود نکردند اما نتیجه را پذیرفتند و گفته بودند که اگر خروجی موردقبول ما باشد از آن حمایت می‌کنیم نهایتا آنچه اتفاق رخ داد وفاق همه شخصیت‌ها و احزاب اصولگرا در مورد آقای رئیسی بود.

 

با ظهور و بروز جمنا قرار است لیدری اصولگرایان از جامعتین به جمنا منتقل شود؟

خیر جامعتین جایگاه خود را دارند و همواره این جایگاه در مجموعه اصولگرایی جایگاه پدری بوده است؛ یعنی همواره طرف مشورت قرار می‌گرفتند و امروز هم این جایگاه را دارند.

 

در حال حاضر صحبت از اصلاح در ساختار و سازوکار جمنا مطرح است این اصلاح از چه نظر است؟ از جلسات جمنا خبری دارید؟

بله جمنا همچنان جلسات خود را برگزار می‌کند.

 

به نظرتان چه اصلاحی باید صورت بگیرد؟

پیش‌بینی من این است که هیچ نوع اصلاحی در مبانی صورت نخواهد گرفت و اگر قرار باشد اصلاحی صورت بگیرد در رویکردها، شعارها و به‌کارگیری ساختاری است که بتواند هم نیروهای مردمی را جذب و هم توجه احزاب را جلب کند.

 

مثلا فرض کنید اگر قرار باشد یک شخص رهبری جریان اصولگرایی را به عهده بگیرد این رهبری به آقای ناطق نوری سپرده خواهد شد یا ابراهیم رئیسی؟

جریان اصولگرا هیچ‌گاه و هرگز دنبال یک لیدر نبوده است ، بلکه همواره به دنبال تشکل‌هایی بوده است که آنها نقش‌آفرینی کنند ، به‌عبارت‌دیگر اعتبار را به فرد نمی‌دهند بلکه اعتبار را به تشکیلات می‌دهند و در این رابطه حتی آیت‌الله مهدوی کنی که شخصیت کم‌نظیری بودند اعتقاد به لیدری نداشتند و تنها خود را صاحب یک رای می‌دانستند بر این اساس چنانچه رای گیری صورت می‌گرفت و نظر ایشان رای نمی‌آورد کاملا به نتیجه پایبند بودند.این رفتار یک معنا دارد و معنای آن این است که جریان رقیب به دنبال یک لیدر کاریزماست ، اما ما چنین چیزی را دنبال نمی‌کنیم و به دنبال نقش جمعی هستیم و نه نقش فردی.

 

اما این واقعیت وجود دارد که در کشور ما به دلیل نبود احزاب قوی و حزبی نبودن جامعه بحث ریش‌سفیدی و رهبری به معنای شخص نقش قابل‌توجهی را ایفا می‌کند.

بله اما این نقش کمک‌کننده است نه تعین کننده.

 

بنابراین چه کسی می‌تواند این نقش کمک‌کننده را در اصولگرایی ایفا کند؟

همین نقش کمک‌کننده را جریان اصولگرایی به‌جای آنکه به فرد بدهد به تشکیلات داده است برای مثال گفته شد جامعه روحانیت حرف آخر را بزند و رهبری را به عهده بگیرد.

 

واقعا همچنان حرف آخر را جامعه روحانیت می‌زند؟

تا امروز این‌طور بوده است انشالله بعد از این هم همین خواهد بود.

 

اخیرا بحثی با عنوان نواصولگرایی مطرح شده است...

من مایل نیستم در این رابطه صحبت کنم.

 

یعنی بازخوانی و باسازی اصولگرایی را قبول ندارید؟

من پیش از این هم اشاره کردم و گفتم اگر این بازخوانی در مبانی باشد معنی ندارد و مبانی ما بسیار قرص و محکم است ، اما اگر این بازخوانی در روش ها و ساختارها باشد مانعی ندارد.

 

چقدر این بازخوانی را لازم می‌دانید ؟

ببینید اگر منظور از این بازخوانی این باشد که شیوه ای به کار گرفته شود تا جاذبه بیشتری ایجاد شود به نظرم ضرورت دارد این بازخوانی صورت بگیرد تا اینکه صرفا از روش های سنتی استفاده شود از روش هایی استفاده شود که جامعه جوان امروز از آن استقبال می‌کند باید استفاده شود.

 

می شود به صورت مصداقی صحبت کنید؟

ببینید مثلا بحث شبکه مجازی فضایی است که مردم ما و جوانان به شدت در آن فعال هستند لذا استفاده از این شبکه بسیار موثر است هم در یارگیری و هم در تبلیغات انتخاباتی این یک مثال است اما استفاده از ابزار نباید با آن اصولی که قبلا پذیرفته اند در تضاد باشد.

 

چقدر اصلاح نگاه اصولگرایان به زنان، جامعه مدنی و اقلیت های مذهبی می‌تواند موثر باشد؟

این ها همه از مواردی است که موجب جذب بیشتر هواداران خواهد شد.

 

فکر نمی کنید دیدارهایی که کاندیداهای اصولگرا با خواننده زیرزمینی یا برخی سینماگران داشتند جزئی از این تغییر روش برای جذب ارای بیشتر بود؟

این یک اتفاق کوچک و حاشیه ای بود که به عمد در حال بزرگ شدن است. نباید به حواشی آنچنان پرداخت که تبدیل به متن شود و متن را به حاشیه راند.

 

پس می توان یک دلیل عقب افتادن از رقیب را موضوع گفتمانی دانست؟

در این دوره ما چیزی عقب نیفتادیم ، بلکه قدرتی که دست ما نبود همچنان در دست رقیب باقی ماند. یک موقع هست می گوییم قدرت را نتوانستیم تصاحب کنیم ، بله نتوانستیم و طبیعی هم هست که سه دور ما مجلس را به عهده داشتیم حال یک دور رقیب ما مجلس را در اختیار بگیرد که آن هم ندارد؛یا ریاست جمهوری دو دوره در دست رقیب بود دو دوره ما گرفتیم و حال دوباره در دستان رقیب است و این رویکرد مردم طبیعی است چرا که مردم با هیچ جناح و حزبی خویشاوندی دائمی ندارند و به عملکردها نگاه می کنند.

 

آقای مصباحی مقدم! معمولا در زمان انتخابات شاهد رفتارهایی پوپولیستی هستیم که از سوی کاندیداها و جریان های وابسته به آنها صورت می گیرد جایگاه اعتماد به این رفتارها و وعده در شرایط امروز جامعه ما کجاست؟

همواره عده ای در جامعه ما هستند که تحت تاثیر اقدامات پوپولیستی قرار می گیرند ، منتها شاید روند تحولات سیاسی به گونه ای پیش برود که اثر گذاری اقدامات پوپولیستی کاهش پیدا کرده باشد.به نظر من اقدامات پوپولیستی را می توان نوعی فریب کاری افکار عمومی تلقی کرد و فریبکاری افکار عمومی تا یک جایی می‌تواندمردم را تحت تاثیر قرار دهد اما کم کم مردم متوجه می شوند این ها فریب است و متعاقبا تاثیر پذیری آنها کاهش پیدا می‌کند.فراموش نکنیم امروز با مردمی سروکار داریم که هوشیار هستند و فهم سیاسی آنها نسبت به گذشته بسیار رشد کرده است.

 

مشخصا آقای رئیسی در زمان انتخابات مواد غذایی را بین محرومین و در مناطق محروم تقسیم می کردند آیا می توان این رفتار را از رفتارهای پوپولیستی دانست؟

این کاری که شما می گویید سالها قبل از طریق آستان قدس انجام می گرفت و اساسا ربطی به انتخابات نداشت. یعنی آستان قدس با وجود موقوفه ها منابعی در اختیار دارد که باید از این طریق به خانواده های کم درآمد کمک کند. آقای رئیسی پیش از اینکه تمایل خود را به حضوردرانتخابات اعلام کند ، به صورت جدی کاندیداتوری خود را نفی می کرد و این جریان توزیع مواد غذایی قبل از کاندیداتوری ایشان وجود داشت و بعد از آن هم ادامه خواهد داشت.

 

یعنی قبل از انتخابات هم مرسوم بوده است که اسم رئیس آستان قدس در بسته ها قرار داده شود؟

این حرف ها دروغ و دروغ سازی است.

 

در ارزیابی های انتخاباتی گفته می شود اگر بجای اینکه آقای قالیباف به نفع آقای رئیسی کنار کشید آقای رئیسی به نفع آقای قالیباف کنار می کشید احتمال رای آوری کاندیدای اصولگرا بیشتر می‌شد چراکه با کناره گیری قالیباف بخشی از رای او به سبد روحانی ریخته شد چقدر این تحلیل قابل قبول است؟

مساله را در جریان انتخابات کاملا دقیق بررسی کردیم و دیدیم بخشی از آرای آقای رئیسی به‌طور یقینی به سبد اقای قالیباف نخواهد رفت و ارزیابی ها نشان می داد اگر هر دو بمانند هیچ کدام نمی‌توانند اکثریت نسبی را به دست بیاورند، پیش بینی ما این بود که حتی انتخابات به دور دوم هم نمی رود و در دور اول این موضوع به نتیجه می‌رسید.این انتظار و امید بود که با کنار رفتن آقای قالیباف بخش قابل‌توجهی از آرای او به سبد رئیسی برود و البته پیش بینی می‌شد که بخشی از آرا نیز متوجه رقیب شود اما آنقدر نبود که بخواهد تعیین کننده باشد درواقع بدون آن آرا هم روحانی برنده انتخابات می‌شد ، لذا به فالیباف توصیه شد شما کنار بروید 60 درصد آرا شما به آرای آقای رئیسی اضافه خواهد شد و همین اتفاق نیز رخ داد.

 

به گفته شما نهایت هرکدام از دو کاندیدا کنار می رفتند بخشی از آرای آنها به سبد رقیب ریخته می‌شد فکر چرا چنین اتفاقی رخ می دهد؟

مسئله سلیقه است. عده ای آقای قالیباف را به عنوان مدیر اجرایی باتجربه قبول دارند و طبیعتا این تجربه را برای آقای رئیسی قائل نیستند و عده ای هم آقای رئیسی را از جهات مختلف قبول دارند و درمقابل این مقبولیت را برای آقای قالیباف قائل نیستند طبعا آرای آنها تقسیم می شود.

 

‌حضور آقای میرسلیم در انتخابات را چطور ارزیابی کردید؟

نقش مثبت و منفی نداشت و حضورشان خیلی مهم نبود.

 

آیا صحبتی شد که آقای میرسلیم کناره گیری کند و تنها یک کاندیدا باقی بماند؟

چندصد هزار رایی که آقای میرسلیم آورد چندان موثر نبود.

 

طی چند هفته اخیر شاهد کناره گیری آقای ناطق نوری از برخی مسئولیت های سیاسی شان یا استعفای تعدادی از امام جمعه هایی با گرایش اعتدالی هستیم، تحلیل شما از این روند اتفاقات چیست؟

کناره گیری آقای ناطق نوری به این علت بود که بتوانند راحت تر برای آقای روحانی کار کنند، به نظرم موضوع دیگری نیست. استعفاهای امام جمعه ها هم هیچ ربطی به مسائل سیاسی ندارد.

 

اما این تصور وجود دارد که شاید اصولگرایان معتدل در حال کنار گذاشته شدن هستند؟

چنین اراده ای وجود ندارد.

 

نقش اصولگرایان معتدل را در فضای سیاسی فعلی چطور می‌بینید؟

اصولگرایان اساسا معتدل هستند، در این میان اندکی غیر معتدل هم هستند. درواقع جریان اصلاح طلب به خوبی توانسته است از نظر مفاهیم سیاسی رقیبش را مساوی کند با تندروها و طبقه بندی جناح ها از نظر اصلاح طلبان این گونه است : اصولگرایان،اصلاح طلبان و معتدلین؛ این یعنی اصولگرایان معتدل نیستند درحالی‌که اصل اعتدال مال اصولگرایان است و اصل افراط گرایی و تندروی در جریان اصلاح طلبی است و اصلاح طلبان در مجلس ششم نشان دادند چقدر تندرو هستند.

طی دوره ریاست جمهوری هفتم و هشتم نشان دادند چقدر تندرو هستند و نشان دادند خط قرمز های نظام را پشت سر می گذارند ، نشان دادند که چالش داخلی در نظام ایجاد می کنند و به جای اینکه چالش بین نظام و ضد نظام باشد چالش بین این جبهه و آن جبهه بود، با قوه قضائیه، شورای نگهبان و صدا و سیما به چالش پرداختند ،افراط آن طرف است و این طرف ما شاهد معتدلین هستیم. بنابراین اعتدال جزو ذات اصولگرایی است. ما تند روی را کج روی می دانیم چه در این جناح باشد چه در جناح مقابل، غلبه اعتدال با ماست و آقای روحانی که شعار اعتدال داد اصلاح طلب نبود.

 

ولی مواردی که شما نام بردید از چالش با قوای دیگر و عبور از خط قرمز ها را در دولت نهم و دهم بیشتر دیدیم تا دولت هفتم و هشتم؟

مردم گذشته ها را فراموش نمى کنند ، تندروى هاى مجلس ششم و دولت اصلاحات قابل مقایسه با جریان انحرافى نبود، آن هم تلاش اصلاح طلبان بود که بگویند دولت نهم و دهم وابسته به اصولگرایان است ، آقای احمدی نژاد اصولگرا نبود و با حمایت اصولگرایان هم روی کار نیامد.

 

اما شما گفتید دو دولت دست اصلاح طلبان بود، دو دولت دست اصولگرایان و دوباره این دولت به دست رقیب افتاد؟

احمدی نژاد خود را ابندا اصولگرا می دانست اما درواقع اصولگرا نبود و شما دیدید این مجلس اصولگرا بود که از آقای احمدی نژاد سوال کرد وتا نزدیک استیضاح او پیش رفت .

 

به نظر می‌رسد طیف تندرو در هردو جریان به حاشیه رفته اند این به حاشیه رفتن نتیجه چیست؟

ذات تندروی اقتضا می‌کند به حاشیه برود چراکه مردم هیچ گاه با تندروی همراه نمی شوند ، بنابراین هرگاه شاهد تندروی بودند واکنش منفی نشان دادند مجلس ششم نتیجه اش این شد که مردم از اصلاح طلبان به‌طور کامل رویگردان شدند و همینطور در نتیجه شورای اول این شد که شورا به‌طور کامل به دست اصولگرایان سپرده شد و این مصداق شعر "رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن ست که آهسته و پیوسته رود" است. بنابراین چنین منشی مبنای رفتار اعتدالی و پایداری آن است.

 

پس باتوجه به حرف شما ما در دولت احمدی نژاد، مجلس و شورای شهر شاهد تندروی بودیم که باعث شد مردم به کاندیدای رقیب رو بیاورند؟

در مورد احمدی نژاد بله تندروی باعث شد مردم به روحانی رای دهند ، اما در مورد مجلس و شورای شهر این قدرت و ابتکار اصلاح طلبان بود که توانست نوعی همزادپنداری را برای احمدی نژاد و جریان اصولگرا به مردم القا کند و موفق شد در این جنگ روانی مردم را تحت تاثیر قرار دهد و همان تصوری را که از احمدی نژاد داشتند آن تصور را غلبه داد بر کل جریان اصولگرایی و این شد که مجلس را از دست یک عده معتدل، مدیر و توانا خالی کرد و افرادی را آورد که مردم از آنها شناخت ندارند و توانایی زیادی هم ندارند و نمی‌توانند به حق مردم را نمایندگی کنند و این اثر تبلیغات و جنگ روانی است.

 

آقای روحانی و آقای ناطق نوری از اعضای جامعه روحانیت مبارز بودند رابطه آنها امروز با این تشکل چگونه است آیا جلسات را شرکت می کنند؟

آنها جلسات را شرکت نمیکنند ،اما هیچ گاه هم خواستار استعفا نشدند.

 

آیا صحبتی با آنها داشتید؟

بله ما در وقت خود مکررا با آنها صحبت کردیم .

 

این صحبت با هر دو شخص بود؟

با آقای روحانی جدیدا صحبتی نکردیم و این صحبت مربوط به یکی دوسال قبل است.

 

امروز عمده مباحث حول محور کابینه می چرخد نظر شما در مورد کابینه دوازدهم و نحوه چینش آن چیست؟

اگر اقای روحانی بخواهد دور دوم ریاست جمهوری اش دورانی باشد که انشاالله ختم به خیر شود و سرنوشت روسای جمهور گذشته را پیدا نکند باید از نگاه سیاسی به کابینه پرهیز کند و یک کابینه کار تشکیل دهد. خدا رحمت کند آقای هاشمی رفسنجانی را. ایشان به وزرا گفته بود هیچ کدام کار سیاسی نکنید من خودم به اندازه کافی سیاست ورزی می کنم وظیفه شما کار کردن است.

کابینه آقای هاشمی یک کابینه موفق بود و دو دور ریاست جمهوری ایشان خیلی از مشکلات ما را حل کرد و ما را از خرابی های بعد از جنگ خارج کرد و ما را به جایی رساند که رونق اقتصادی رخ داد و زیرساخت ها بازسازی شد و صنعت به چرخش درآمد.

من معتقدم آقای روحانی مشی آقای هاشمی رفسنجانی را دنبال کند انشالله موفق خواهد بود و کابینه ای را انتخاب کند که از صلاحیت لازم و کافی برخواردار است. بهترین ها را از نظر مبانی فکرى و قدرت اجرایی برگزیند و به گرایش سیاسی آنها نگاه نکند، درواقع باید با نگاهی فراجناحی کابینه خود را بچیند.

اگر آقای روحانی لیست وزرای خود را با رهبری چک کرده باشد جای تقدیر دارد ،این همان مشی مرحوم هاشمی رفسنجانی بنا به گفته خود آن مرحوم است ،این مسئله هماهنگی میان رئیس جمهور و رهبری را افزایش می دهد و در نتیجه همکاری در کل نظام را تقویت می‌کند.

 

چقدر لازم است با مجلس مشورت شود؟

اقدام خوبی است ، اما غیر از ادوار نخستین مجلس و دولت ما دیگر شاهد چنین اتفاقی نبودیم.

 

گفته می شود از فراکسیون های سیاسی مجلس لیست هایی گرفته شده است؟

این اقدام خوبی است و قدرت انتخاب رئیس جمهور را بالا می برد و همین که این لیست ها را گرفته اند نوعی احترام گذاشتن به نمایندگان مجلس است ، اما طبعا نگفته اند که این لیست ها مبنا قرار داده می شود و همه وزرا از میان این لیست ها انتخاب می شوند.

 

اما این لیست ها توقع ایجاد نمی‌کند؟

قطعا توقع ایجاد می‌کند ، اما آنچه مهم است این است که مجلس باید وظیفه خود را درست انجام دهد یعنی با معرفی وزرا مجلس باید با اعمال دیدگاه کارشناسی به بررسی آنها بپردازد. درواقع توصیه به شایسته سالاری تنها شامل دولت نمی شود ، بلکه مجلس نیز باید این رویه را در دستور کار خود قرار دهد.

 

سهم خواهی ها چقدر می‌تواند بر کابینه تاثیر بگذارد؟

سهم خواهی ها مشکل آفرین و نوعی معامله است که باعث می شود کابینه ای ناهمگون شکل بگیرد و اگر کابینه ای منبعث از سهم خواهی ها شکل بگیرد رئیس جمهور طلب کار خواهد بود ، یعنی خواهد گفت اگر ضعف در نقطه یا دستگاهی وجود دارد برای این است که متصدی آن به من تحمیل شد لذا این سهم خواهی ها بی معنا است.