«گنبد بیگم» بنایی چند صدساله با تزئینات و معماری اسلامی در ولایت غزنی قرار دارد که با وجود سردی و خشم روزگار هنوز پا برجا مانده است.

به گزارش مرور نیوز، ولایت غزنی یکی از ولایات تاریخی و باستانی افغانستان است که بناهای تاریخی آن با وجود سردی و خشم روزگار هنوز پا برجا مانده است.

یکی از این بناها که هنوز باستان شناسان تحقیقات همه جانبه‌ای را در خصوص آن انجام نداده‌اند، «گنبد بیگم» در شهرستان «جغتو» است که در روستای «خوش ابدال» قرار دارد.

بعد از عبور از کوههای پر پیچ و خمی که در 15 کیلومتری شهر غزنی قرار دارد، به گنبد بیگم در شهرستان جغتو که در فاصله چند صد متری از روستای «سربید قیاق» به روستای «کاریز رحم» و «مهمند» حوالی جرمتو قرار دارد، می‌رسیم.

جرمتو از روستای «مهمند» و «کاریز رحم» آغاز شده و 700 خانوار در آن زندگی می‌کنند.

ساختمان قدیمی دبیرستان «البیرونی» تقریباً در وسط دره قرار دارد. در قسمت پایانی دره، روستایی به نام «جوی آهن» و در قسمت بالایی دره قریه‌ای به نام خوش آبدال قرار دارد. دره جرمتو شکل مستطیل داشته و اطراف آن توسط سلسله‌ای از کوه‌ها محاصره شده است.

در فاصله‌ای نزدیک به روستای خوش آبدال گنبدی به چشم می‌خورد که به گنبد «بیگم» معروف است. این گنبد از خشت‌های پخته ساخته شده است. با گذشت زمان یک ردیف از خشت‌های آن ساییده شده است.

 

گنبد فقط یک دروازه دریچه مانند دارد. درون گنبد نشانه‌هایی از یک قبر قدیمی دیده می‌شود. ساختمان گنبد و مواد استفاده شده در آن بیانگر معماری دوره اسلامی است. بر اساس اظهارات ساکنان محلی، زمانی گنبد بیگم لوحه سنگی و کتیبه داشته اما در زمان سلطنت ظاهر شاه ربوده شده است.

چند متر پایان از گنبد، انباری از خشت‌های پخته هنوز هم وجود دارد و سردابه‌ای نیز در همان نزدیکی‌ها دیده می‌شود که پس از سقوط شخصی در آن بر آن سرپوش گذاشته‌اند.

بر اساس اظهارات ساکنان محلی انبار را برای آن ساخته اند که اگر روزی گنبد به مرمت کاری ضرورت پیدا کرد از آن خشت‌ها استفاده شود.

در وبلاگ افغانستان فردا آمده است: در مورد تاریخچه گنبد بیگم در بین ساکنان منطقه چند روایت نقل است:

می گویند: سلطان محمود غزنوی زمانی از این محل عبور می‌کرده و از دختری که لب جوی بوده، آبی طلب می‌کند، دختر فرزند حاکم محل بوده و به سلطان بجای آب صاف آبی گل آلود عرضه می‌کند.

وقتی سلطان متوجه می‌شود و علت را می‌پرسد، دختر در جواب می‌گوید به آن دلیل به شما آب صاف طلب نکردم زیرا در این آب شفایی نهفته است که در آن آب صاف نیست، و اگر از آب زلال می‌نوشیدید بیمار می‌شدید.

سلطان به پاس هشیاری و خدمت دختر، به او لقب بیگم می‌دهد و زمینی به وی اعطا می‌کند و گنبدی می‌سازد که بعدها به نام گنبد بیگم معروف می‌شود.

این داستان محمود غزنوی همچنین به داستان «نجمان خاکی» که در شب‌های زمستان دوران کودکی برایمان تعریف می‌کردند، شبیه است.

برخی نیز عقیده دارند که شخصی بنام «ماکو» برادر بیگم از طرف رقبای خود در همین محل کشته شده است.

بیگم که اصطلاحی ترکی و بعضا مغولی است؛ بعد از وفات پدر و کشته شدن برادر ریاست روستا را عهده دار می‌شود، که گنبدی بالای قبر برادر بنا کرده که به گنبد بیگم شهرت پیدا کرد.

از ساختمان گنبد معلوم می‌شود که شکل مخروطی آن به دوره‌های عزنوی تعلق دارد و یقینا در حکمروایی غزنویان احداث شده است. از ارتفاع و محیط و قاعده آن چیزی نمی‌دانیم اما امیدواریم با تلاش و تحقیقات استاتید و باستان شناسان؛ روشنی بیشتر بر این بنای تاریخی انداخته شود.

بالاتر از گنبد، چمن و چراگاه بیگم که نزدیک دره سراب است قرار دارد که تاکنون به نام «تاله بیگم» شهرت دارد. گنبد بیگم اکنون در بین مزارع و در کنار جاده عمومی قرار گرفته است اما امروزه بر اثر مرور زمان رو به نابودی رفته است.